کپشن های مربوط به كشيد

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی كشيد

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

پرﻓﺴﻮﺭ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﻣﻴﮕﻔﺖ: ﺩﺭ ﺩﻭﺭﻩ ﺗﺤﺼﻴﻼﺗﻢ ﺩﺭ ﺁﻣﺮﻳﻜﺎ ، ﺩﺭ ﻳﻚ ﻛﺎﺭ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺑﺎ دونفر ﺁﻣﺮﻳﻜﺎﻳﻲ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻛﺎﺗﺮﻳﻨﺎ ﻭ ﻓﻴﻠﻴﭗ، ﻛﻪ فیلیپ را نمی شناختم ﻫﻤﮕﺮﻭﻩ ﺷﺪﻡ. ﺍﺯ ﻛﺎﺗﺮﻳﻨﺎ ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ: ﻓﻴﻠﻴﭗ ﺭﻭ میشناسی؟ ﻛﺎﺗﺮﻳﻨﺎ ﮔﻔﺖ: ﺁﺭﻩ، ﻫﻤﻮﻥ ﭘﺴﺮﻱ ﻛﻪ ﻣﻮﻫﺎﻱ ﺑﻠﻮﻧﺪ ﻗﺸﻨﮕﻲ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﺭﺩﻳﻒ ﺟﻠﻮ ﻣﻴﺸﻴﻨﻪ؛ گفتم: ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﻛﻴﻮ ﻣﻴﮕﻲ.
ﮔﻔﺖ: ﻫﻤﻮﻥ ﭘﺴﺮ ﺧﻮﺵ ﺗﻴﭗ ﻛﻪ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﭘﻴﺮﺍﻫﻦ ﻭ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﺭﻭﺷﻦ ﺷﻴﻜﻲ ﺗﻨﺶ ﻣﻴﻜﻨﻪ.
ﮔﻔﺘﻢ: بازم نفهمیدم ﻣﻨﻈﻮﺭﺕ ﻛﻴﻪ؟ ﮔﻔﺖ: ﻫﻤﻮﻥ ﭘﺴﺮﻱ ﻛﻪ ﻛﻴﻒ ﻭ ﻛﻔﺸﺶ رو ﻫﻤﻴﺸﻪ با هم ﺳﺖ میکنه.
ﺑﺎﺯﻡ ﻧﻔﻬﻤﻴﺪﻡ ﻣﻨﻈﻮﺭﺵ ﻛﻲ ﺑﻮﺩ ! ﻛﺎﺗﺮﻳﻨﺎ ﺗﻮﻥ ﺻﺪﺍﺷﻮ ﻳﻜﻢ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻓﻴﻠﻴﭗ ﺩﻳﮕﻪ، ﻫﻤﻮﻥ ﭘﺴﺮ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﻲ ﻛﻪ ﺭﻭﻱ ﻭﻳﻠﭽﻴﺮ ﻣﻴﺸﻴﻨﻪ... ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﻗﻴﻘﺎ ﻓﻬﻤﻴﺪﻡ ﻛﻴﻮ ﻣﻴﮕﻪ ﻭﻟﻲ ﺑﻪ ﻃﺮﺯ ﻏﻴﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺑﺎﻭﺭﻱ ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻮ ﻓﻜﺮ...
ﺁﺩﻡ ﭼﻘﺪﺭ ﺑﺎﻳﺪ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﺑﻪ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﻣﺜﺒﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﻛﻪ ﺑﺘﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﻭﻳﮋﮔﻲ ﻫﺎﻱ ﻣﻨﻔﻲ ﻭ ﻧﻘﺺ ﻫﺎ ی بقیه ﭼﺸﻢ ﭘﻮﺷﻲ ﻛﻨﻪ...
ﭼﻘﺪﺭ ﺧﻮﺑﻪ ﻣﺜﺒﺖ ﺩﻳﺪﻥ.
با خودم گفتم، ﺍﮔﺮ یکی دیگه ﺍﺯ ﻣﻦ ﺩﺭﻣﻮﺭﺩ ﻓﻴﻠﻴﭗ ﻣﻴﭙﺮﺳﻴﺪ ﭼﻲ ﻣﻴﮕﻔﺘﻢ؟؟؟ ﺣﺘﻤﺎ ﺳﺮﻳﻊ ﻣﻴﮕﻔﺘﻢ: ﻫﻤﻮﻥ ﻣﻌﻠﻮﻟﻪ ﺩﻳﮕﻪ.
ﻭﻗﺘﻲ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﺎﺗﺮﻳﻨﺎ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺩﻳﺪگاه ﺧﻮﺩﻡ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﻛﺮﺩﻡ ، ﺧﻴﻠﻲ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻛﺸﻴﺪﻡ...
همه ی ویژگیهایی که به یه نفر نسبت میدیم فقط بستگی به دیدگاه ما داره...
با تغییر دیدگاهمون زندگی هم زیباتر خواهد شد...

زيباترين انسانهايى كه تا كنون شناخته ام، آنهايى بودند كه شكست خورده بودند
رنج ميكشيدند.

دچار فقدان شده بودند و با اين حال
راه خود را از اعماق درد و رنج گشودند و بيرون آمدند.

اين افراد، يك حسى از قدردانى، حساسيت و فهم زندگى داشتند كه آنها را پر از شفقت،ملايمت و توجه عميق و عاشقانه ميكرد.

زيبايى اين افراد، اتفاقى و بى سبب نبود.

" اليزابت كوبلر"

مهم ترين اتفاقاتِ زندگى هم
به وقتش اگر اتفاق نيفتد
مزه اش را از دست ميدهد!
مثلاً همين من "تو" را
درست در همين لحظه
در همين حال
در همين فصل
كنارِ همين روزهاى كسل كننده ام ميخواهم
مى دانى؛
آمدنت
سالها بعد هم اگر برايم رخ دهد،
نه اينكه آن روزها دوستت نداشته باشم ، نه
ولى قبول كن،
انتظار زيادش آدم را خسته ميكند...
من از احساسى كه حيف ميشود اين روز ها حرف ميزنم
از دوست داشتنى كه بايد كنارِ گوش ت زمزمه كنم و كيفى كه از ديدن صورتت وقتى با شنيدنش سرخ ميشود
من نبودنت را هر روز
مثل يك بغض مى خورم و
ميترسم از هضم نبودنت
گلايه اى نيست،
اما بايد بدانى،
اينقدر دست نيافتنى بودنت
دارد مجابم ميكند به دست كشيدن از
دوست داشتنى كه پر است از نداشتنت!

يه بار اومدم كارت غذاي دانشگامو شارژ كنم، به جا ٥ تومن، ٥٠ تومن كارت كشيدم
الان ٦ساله درسم تموم شده، هنوز ناهار ميرم دانشگاه

موضوع انشاء:

يلداى خود را چگونه گذرانديد؟

با سلام خدمت آموزگار خوب و دوستان عزيزم

ديشب يلدا به ما خيلى خوش گذشت .دور هم بوديم و تا تونستيم خورديم و خنديديم ،فال هم گرفتيم. البته پدرم ميگفت شايعه شده كه هندوانه ها را یه كسايى ارزون خريدن و انبار كردن كه گرون بفروشن،به همين دليل من نخريدم تا با مفاسد اقتصادى مبارزه كنم.
مادرم هم گفت: خوب كارى كردى و به من گفت عكس يك هندوانه بكش بگذاريم تو سفره يلدا، منم كشيدم خوشگل شد. مامان گفت: تو روزنامه خوندم كه دونه هاى انار دل درد مياره، براى همين نخريدم.
مادر من خيلى به سلامتى خانواده اهميت ميدهد. خواهرم عكس يه انار رو از تو روزنامه كند گذاشت تو سفره، يه انار بزرگ که دونه هاش سياه بود.
مامان گفت: شب نميشه آجيل خورد سر دلتون سنگين ميشه و خوابهاى بد ميبينيد براى همين فقط نخود چى و كشمش خريدم كه خيلى هم خاصيت دارد .مادرم خيلى مهربان است.
مادرم گفت: رفتم ميوه فروشى كه ميوه بخرم خيلى شلوغ بود منصرف شدم .مامان پرتقال و سيبى رو كه داشتيم مثل گل درست كرده بود و توى بشقاب چيده بود خيلى قشنگ شده بود دلمون نميامد بخوريم ولى مامان گفت: بخورين كه نمونه ميكروب ميگيره، مامانم خيلى با سليقه هست.
بابا آخر شب فال حافظ گرفت،
همش يادم نيست ولى اولش ميگفت:
مژده اى دل كه مسيحا نفسى ميايد.
خلاصه يلداى خوبى بود ،چون ما دل درد نگرفتيم، خوابهاى بد هم نديديم، تازه با مفاسد اقتصادى هم مبارزه كرديم .
اين بود انشاى من اميدوارم خوشتان آمده باشد.
معلم گفت: آفرين دخترم خوب بود اينم يه نمره ۲۰
دانش آموزى از ته كلاس گفت: خانم اجازه سرما خوردين؟ معلم گفت:
چطور ؟ شاگرد گفت آخه خانم اجازه... از چشمتون داره اشك مياد.
معلم گفت: آره يادم نبود كه سرما خوردم...

حواسمان باشد

چیست؟
به نوعي رابطه گفته ميشود كه مدت آن يك هفته الا سه ماه به طول مي انجامد. در اين نوع رابطه طرفين يكديگر را عشقم، نفسم، زندگيم ،همیشگیمی،مامان بچه هام،پدر توله سگام ناميده و در اين مدت خود رادر فضای مجازی علل الخصوص اینستاگرام با پست های آنچنانی و کامنت های آنچنانی تر زیر پست هم، خفه ميكنند. در اين نوع رابطه كه فقط بين انسان ها جاريست بعد از مدتي يكي از طرفين مبتلا به بيماري چُس کنی شده و سمتي ديگر كشيده ميشود و طرف ديگر مبتلا به افسردگي با دست و پايي خط خطي و عکس های پروفایل "هه" "من گرگم ولی فلانم کردن " ،
"من با تنهایی تو به تنهایی" كه پس از دل داري دادن هاي يك شخص ديگر موجب تسكين و ايجاد يك رل فور اِور ديگر ميشود و اين داستان ادامه دارد... :))))

تو نميتونى دست از نفس كشيدن بردارى؛
ميدونى چى ميگم؟
نميتونم دست از دوست داشتنت وردارم...

مرد روي ميز رفت ، فرياد زد
همه سمت اون برگشتند،تمام كافه
تمام صداها خوابيد و تنها صداي
لرزش پاهاي او روي ميز لق كافه ميامد
كسي چيزي نگفت كسي از جايش بلند نشد
مرد ماشه را كشيد و تنش مثل لخته اي گوشت
روي ميز ولو شد ، چه صداي مهيبي
تقنگ درست زير ميز افتاد
زير ميزي كه حالا داشت از خون سرخ ميشد
هيچ كس جلو نرفت ،هيچ كس چيزي نگفت
تنها من بودم كه اروم سمت اون رفتم
چشمانش باز بود و وحشت زده
با وحشتي ابدي انگار من رو ميديد
تو مردمك هاي چشماش نگاه كردم
چقدر شبيه هر روز من بود
چقدر شبيه بقيه بود
بقيه اي كه هنوز با بهت نگاه ميكردند
تمام ما يي كه اون روز تو اون كافه بوديم
يادمون هست دقيقا فريادي كه قبل از صداي
اسلحه شنيديم رو ،هر شب قبل خواب
اين صدا تو سر تك تك ما تكرار ميشه
صدايي كه هنوز داره ميگه :
اي كاش تمام اين تاريكي را
ميبلعيدم و سفيدي را بازدم ميكردم
اي كاش طبيعت مرا پاي درخت چند ساله اي
خاك كند تا من در روح جهان بيدار باشم
اون تو روح جهان بيدار ماند
همونطور كه تو تنهايي قبل از خواب ما
بيدار بود .

خوان لاستيكو

«صداى پدر و مادرتان را بشنويد»

پسرك در حالى كه از خانه دور شده بود، چشمش به شىء درخشانى افتاد كه در آن سوى خط راه‌آهن مى‌درخشيد. به سوى آن رفت... او يك سكه پيدا كرده بود. با خوشحالى سكه را برداشت و براى آنكه با آن چيزى بخرد، به راه افتاد.

وقتى مى‌خواست از ريل عبور كند، سكه از دستش رها شد و بين سنگريزه‌ها و ريل راه‌آهن افتاد. كودك مصمم بود سكه را به دست بياورد، بنابراين روى ريل نشست تا سكه را هر طورى كه شده از زير ريل بيرون بكشد.

در همين لحظه‌ها كه كودك روى ريل نشسته بود، مادر صداى سوت قطار را شنيد كه نزديك مى‌شد. كنار پنجره رفت تا از فرزندش بخواهد به داخل خانه برگردد، اما ديد كه فرزندش روى ريل نشسته است و به صداى سوت قطار توجهى نمى‌كند!

سرآسيمه از خانه بيرون آمد تا فرزندش را از روى ريل كنار بكشد، اما با فرزندش خيلى فاصله داشت و ممكن نبود بتواند زودتر از قطار به فرزندش برسد. در همين لحظه بود كه تمام لحظاتى را كه او با فرزندش گذرانده بود، جلوى چشمانش ظاهر شد... ناگهان او تصميم بزرگى گرفت، به جاى اينكه به سمت كودك خود بدود، روى ريل ايستاد و خواست هرطور كه شده قطار را متوقف كند. او در حالى كه بلند فرياد مى‌زد، از پسرش مى‌خواست تا زودتر از روى ريل كنار برود، ولى كودك همچنان بدون توجه به فريادهاى مادرش در تكاپوى يافتن سكه بود...

راننده قطار با ديدن زن بلافاصله ترمز را كشيد، اما ديگر دير شده بود... قطار به بهاى خون مادر، در چند قدمى كودك ايستاد...

نکته: مبادا ما نيز همچون كودكى باشيم كه به بهانه سكه‌اى، مادر و پدرمان را در حالى كه با تمام وجود براى ما و به‌خاطر ما از خودشان گذشته و مى‌گذرند، ناديده بگيريم.

هر وقت روز بدى را تجربه ميكنيد
و انگار تمام اتفاق هاى آن روزتان بر خلاف ميل شماست
اين را فراموش نكنيد كه
هيچكس به شما وعده نداده است كه زندگى شما بدون مشكل خواهد بود!
بدون روزهاي سخت ، شما هيچوقت قدر روزهاى خوب رو نميدونيد!
يك نفس عميق بكشيد،و به خود بگوييد
اين فقط يك روز بد است، نه يك زندگى بد!
يادت بماند كه،
"مردم همانقدر شاد هستند كه ذهنشان را به سمت شادى مى برند....

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

دونفر, فیلیپ, شناختم, میشناسی, گفتم, بازم, نفهمیدم, میکنه, بقیه, خودم, دیگه, ویژگیهایی, نسبت, میدیم, بستگی, دیدگاه, داره, تغییر, دیدگاهمون, زندگی, زیباتر, خواهد, زيباترين, انسانهايى, كنون, شناخته, آنهايى, بودند, شكست, خورده, ميكشيدند, دچار, فقدان, اعماق, گشودند, بيرون, آمدند, افراد, قدردانى, حساسيت, زندگى, داشتند, شفقت, ملايمت, توجه, عميق, عاشقانه, ميكرد, زيبايى, اتفاقى, نبود, اليزابت, كوبلر, اتفاقاتِ, وقتش, نيفتد, ميدهد, مثلاً, همين, درست, لحظه, كنارِ, روزهاى, كننده, ميخواهم, دانى؛, آمدنت, سالها, برايم, اينكه, دوستت, نداشته, باشم, قبول, انتظار, زيادش, خسته, ميكند, احساسى, ميشود, ميزنم, داشتنى, بايد, زمزمه, كيفى, ديدن, صورتت, وقتى, شنيدنش, نبودنت, خورم, ميترسم, گلايه, نيست, بدانى, اينقدر, نيافتنى, دارد, مجابم, نداشتنت, اومدم, كارت, غذاي, دانشگامو, شارژ, تومن, كشيدم, الان, ٦ساله, درسم, تموم, هنوز, ناهار, ميرم, دانشگاه, موضوع, انشاء, يلداى, چگونه, گذرانديد, سلام, خدمت, آموزگار, دوستان, عزيزم, ديشب, خيلى, گذشت, بوديم, تونستيم, خورديم, خنديديم, گرفتيم, البته, پدرم, ميگفت, شايعه, هندوانه, كسايى, ارزون, خريدن, انبار, كردن, گرون, بفروشن, دليل, نخريدم, مفاسد, اقتصادى, مبارزه, مادرم, كارى, كردى, بگذاريم, سفره, خوشگل, مامان, روزنامه, خوندم, دونه, انار, مياره, براى, سلامتى, خانواده, اهميت, خواهرم, گذاشت, بزرگ, سياه, نميشه, آجيل, دلتون, سنگين, خوابهاى, ميبينيد, نخود, كشمش, خاصيت, مهربان, رفتم, ميوه, فروشى, بخرم, شلوغ, منصرف, پرتقال, سيبى, داشتيم, كرده, بشقاب, چيده, قشنگ, دلمون, نميامد, بخوريم, بخورين, نمونه, ميكروب, ميگيره, مامانم, سليقه, بابا, حافظ, يادم, اولش, مژده, مسيحا, نفسى, ميايد, خلاصه, خوبى, نگرفتيم, تازه, كرديم, انشاى, اميدوارم, خوشتان, آمده, باشد, معلم, آفرين, دخترم, اينم, نمره, آموزى, كلاس, خانم, اجازه, سرما, خوردين, چطور, شاگرد, چشمتون, مياد, خوردم, حواسمان, چیست, نوعي, رابطه, گفته, هفته, انجامد, طرفين, يكديگر, عشقم, نفسم, زندگيم, همیشگیمی, توله, سگام, ناميده, رادر, فضای, مجازی, الخصوص, آنچنانی, کامنت, ميكنند, جاريست, مدتي, مبتلا, بيماري, سمتي, كشيده, افسردگي, پايي, پروفایل, گرگم, فلانم, کردن, تنهایی, داري, دادن, موجب, تسكين, ايجاد, اِور, داستان, ادامه, نميتونى, بردارى؛, ميدونى, ميگم, نميتونم, وردارم, فرياد, برگشتند, تمام, كافه, صداها, خوابيد, صداي, لرزش, پاهاي, چيزي, نگفت, جايش, بلند, ماشه, لخته, گوشت, مهيبي, تقنگ, افتاد, ميزي, حالا, ميشد, نرفت, بودم, اروم, چشمانش, وحشت, وحشتي, ابدي, انگار, ميديد, مردمك, چشماش, نگاه, كردم, چقدر, شبيه, بقيه, ميكردند, يادمون, دقيقا, فريادي, اسلحه, شنيديم, تكرار, صدايي, ميگه, تاريكي, ميبلعيدم, سفيدي, بازدم, ميكردم, طبيعت, درخت, جهان, بيدار, ماند, همونطور, تنهايي, خوان, لاستيكو, صداى, مادرتان, بشنويد, پسرك, حالى, خانه, چشمش, درخشانى, راهآهن, مىدرخشيد, پيدا, خوشحالى, برداشت, آنكه, چيزى, بخرد, مىخواست, عبور, دستش, سنگريزهها, كودك, مصمم, بياورد, بنابراين, نشست, طورى, بكشد, لحظهها, نشسته, قطار, نزديك, مىشد, پنجره, فرزندش, بخواهد, داخل, برگردد, توجهى, نمىكند, سرآسيمه, فاصله, ممكن, بتواند, زودتر, برسد, لحظاتى, گذرانده, جلوى, ظاهر, ناگهان, تصميم, بزرگى, بدود, ايستاد, هرطور, متوقف, مىزد, پسرش, برود, همچنان, بدون, فريادهاى, مادرش, تكاپوى, راننده, بلافاصله, ترمز, قدمى, نکته, مبادا, همچون, كودكى, باشيم, بهانه, سكهاى, پدرمان, وجود, بهخاطر, خودشان, گذشته, مىگذرند, ناديده, بگيريم, تجربه, ميكنيد, روزتان, خلاف, شماست, فراموش, نكنيد, هيچكس, وعده, نداده, مشكل, روزهاي, هيچوقت, نميدونيد, بكشيد, بگوييد, يادت, بماند, همانقدر, هستند, ذهنشان, شادى, برند,