کپشن های مربوط به انگيز

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی انگيز

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

بعد از اين عشق به هر عشق جهان مي خندم

هر كه آرد سخن از عشق به آن مي خندم

روزي از عشق دلم سوخت كه خاكستر شد

بعد از اين سوز به هر سوزه جهان مي خندم

خنده ي تلخ من از گريه غم انگيزتر است

كارم از گريه گذشته به آن مي خندم

" رهــــــي معيـــــــــــري "

غم انگيز ترين چيز توی زندگي، يه استعداد تلف شدست…

خداوند در يك حديث قدسي مي فرمايد: "يا مطلقا في وصالنا، ارجع. و يا محلفا علي هجرنا، كفر. انما ابعدنا ابليس لانه لم يسجد لك، فواعجبا، كيف صالحته و هجرتنا" .معنی حدیث بالا بسيار تأمل برانگيز بوده و نشان از غفلت بي اندازه إنسان گنهكار دارد.

خداوند مي فرمايد: من شیطان را چون بر تو سجده نکرد از خود راندم اما تو اكنون با او همراه و همدل شدي و پروردگارت را فراموش نمودي؟؟؟!

اي كسي كه وصال ما را ترك كرده اي، برگرد. و اي كسي كه بر جدايي از ما سوگند خورده اي، سوگند خود را بشكن.ما ابليس را براي اين از خود رانديم كه بر تو سجده نكرد پس چگونه است كه او را صالح يافتي و ما را ترك نمودي؟

سید محمدحسین بهجت تبریزی (زاده ۱۲۸۵ - درگذشته ۱۳۶۷) متخلص به شهریار (پیش از آن بهجت) شاعر ایرانی اهل آذربایجان بود که به زبان‌های ترکی آذربایجانی و فارسی شعر سروده است.

استاد شهریار در تبریز به‌دنیا آمد و بنا به وصیتش در مقبرةالشعرای همین شهر به خاک سپرده شد. در ایران روز درگذشت این شاعر معاصر را «روز شعر و ادب فارسی» نام‌گذاری کرده‌اند.



خراب از باد پائيز خمارانگيز تهرانم

خمار آن بهار شوخ و شهر آشوب شمرانم

خدايا خاطرات سرکش يک عمر شيدايي

گرفته در دماغي خسته چون خوابي پريشانم

خيال رفتگان شب تا سحر در جانم آويزد

خدايا اين شب آويزان چه مي خواهند از جانم

پريشان يادگاريهاي بر بادند و مي پيچند

به گلزار خزان عمر چون رگبار بارانم

خزان هم با سرود برگ ريزان عالمي دارد

چه جاي من که از سردي و خاموشي ز مستانم

سه تار مطرب شوقم گسسته سيم جانسوزم

شبان وادي عشقم شکسته ناي نالانم

نه جامي کو دمد در آتش افسرده جان من

نه دودي کو برآيد از سر شوريده سامانم

شکفته شمع دمسازم چنان خاموش شد کز وي

به اشک توبه خوش کردم که مي بارد به دامانم

گره شد در گلويم ناله جاي سيم هم خالي

که من واخواندن اين پنجه پيچيده نتوانم

کجا يار و دياري ماند از بي مهري ايام

که تا آهي برد سوز و گداز من به يارانم

سرود آبشار دلکش پس قلعه ام در گوش

شب پائيز تبريز است در باغ گلستانم

گروه کودکان سرگشته چرخ و فلک بازي

من از بازي اين چرخ فلک سر در گريبانم

به مغزم جعبه شهر فرنگ عمر بي حاصل

به چرخ افتاده و گوئي در آفاقست جولانم

چه دريايي چه طوفاني که من در پيچ و تاب آن

به زورقهاي صاحب کشته سرگشته مي مانم

ازين شورم که امشب زد به سر آشفته و سنگين

چه مي گويم نمي فهمم چه مي خواهم نمي دانم

به اشک من گل و گلزار شعر فارسي خندان

من شوريده بخت از چشم گريان ابر نيسانم

کجا تا گويدم برچين و تا کي گويدم برخيز

به خوان اشک چشم و خون دل عمريست مهمانم

فلک گو با من اين نامردي و نامردمي بس کن

که من سلطان عشق و شهريار شعر ايرانم

در خيابان در پشت چراغ قرمز بودم...
كودكي تق تق بر شيشه زد...
شيشه را پايين اوردم...
نگاه غم انگيزي كرد و گفت:آقا چسب زخم نميخري؟؟؟
آهي سخت كشيدمو گفتم!!!
داداشي اگه همه ي چسب زخماتو بخرم نه درد من خوب ميشه نه درد تو...
ي جوري نگام كرد گفت نفله پول نداري حرف مفت نزن...

معلم از دانش آموزان خواست اسامي " عجايب هفت گانه " را بنويسند .

با وجود اختلاف نظرها ، بيشتر بچه ها اينها را نام بردند :

1- اهرام ثلاثه

2- تاج محل

3- دره بزرگ گراند كانيون

4- كانال پاناما

5- كليساي پطرس مقدس

6- ساختمان امپاير استيت

7- ديوار بزرگ چين

يكي از دانش آموزان هنوز كارش را تمام نكرده بود .

آموزگار پرسيد كه آيا مشكلي دارد ؟

دختر جواب داد :

بله ، كمي مشكل دارم ،

چون تعداد شگفتي ها خيلي زياد است و نمي دانم كدام را بنويسم .

آموزگار گفت :

آنهايي را كه نوشته اي نام ببر شايد ما هم بتوانيم كمك كنيم .

دختر با ترديد چنين خواند :

به نظر من " عجايب هفت گانه " دنيا عبارتند از :

1- ديدن

2- شنيدن

3- لمس كردن

4- چشيدن

5- احساس كردن

6- خنديدن

7- دوست داشتن

كلاس در سكوت فرو رفت .

آن چيزهايي كه به نظرمان ساده و معمولي مي رسند ،

ناديده و دست كم ميگيريم .

در حالي كه حقيقتا شگفت انگيزند !!!

همانها با ملايمت به يادمان مي آورند كه با ارزشترين چيزهاي زندگي ،

ساخته دست انسان نيستند و آنها را نمي توان خريد .

آنقدر خودمان را مشغول نكنيم كه بي توجه از كنارشان بگذريم .

وضیعت پسران قبل از دوست شدن با دختر
وضعيت روحي ------ 100% کاملا سالم و سروحال بدون هيچ مشکلي


وضعيت جسمي ------ 100% سالم و بدون هيچ نقص عضوي


وضعيت احساسي ---- 100% عاشق و پر احساس


وضعيت مالي ------- 100% وضع مالي توپ


2ماه بعد از دوست شدن با دختر
وضعيت جسمي ----- 30% کر شدن بخاطر جيغ هاي مکرر دختر


وضعيت روحي ------ 5 % افسردگي روحي و نداشتن انگيزه به زندگي


وضعيت احساسي ---- 3 % نداشتن احساس و عشق بخاطر شکست خوردن در عشق

وضعيت مالي ------ 0 % سرکيسه شدن کامل توسط دختر

مجري: کتابخونه بودي يا استخر؟
پسرعمه: کتابخونه
مجري: پس چرا مايو پاته؟
پسرعمه: آخه ميخواستم غرق درس خوندن شم!
مجري: ميدوني وقتي دروغ ميگي دماغت دراز ميشه؟
پسرعمه: فداي سرت،خواستم برم دانشگاه عملش ميکنم!
مجري: يني پينوکيو آخرش آدم شد تو نشدي!
پسرعمه: اون يه فرشته مهربون پيشش بود انگيزه داشت،من بدبخت دارم با گاو و گوسفند زندگي ميکنم،هميني که هستم هم از سرتون زياده!

از چهره طبيعت افسونكار
بر بسته ام دو چشم پر از غم را
تا ننگرد نگاه تب آلودم
اين جلوه هاي حسرت و ماتم را
پاييز اي مسافر خاك آلوده
در دامنت چه چيز نهان داري
جز برگهاي مرده و خشكيده
ديگر چه ثروتي به جهان داري
جز غم چه ميدهد به دل شاعر
سنگين غروب تيره و خاموشت ؟
جز سردي و ملال چه ميبخشد
بر جان دردمند من آغوشت ؟
در دامن سكوت غم افزايت
اندوه خفته مي دهد آزارم
آن آرزوي گمشده مي رقصد
در پرده هاي مبهم پندارم
پاييز اي سرود خيال انگيز
پاييز اي ترانه محنت بار
پاييز اي تبسم افسرده
بر چهره طبيعت افسونكار

يكي از دوستانم به نام پل يك دستگاه اتومبيل سواري به عنوان عيدي از برادرش دريافت كرده بود.
شب عيد هنگامي كه پل از اداره اش بيرون آمد متوجه پسر بچه شيطاني شد كه دور و بر ماشين نو و براقش قدم مي زد و آن را تحسين مي كرد.
پل نزديك ماشين كه رسيد پسر پرسيد: ” اين ماشين مال شماست ، آقا؟”
پل سرش را به علامت تائيد تكان داد و گفت: برادرم به عنوان عيدي به من داده است”.
پسر متعجب شد و گفت: “منظورتان اين است كه برادرتان اين ماشين را همين جوري، بدون اين كه ديناري بابت آن پرداخت كنيد، به شما داده است؟ آخ جون، اي كاش…”
البته پل كاملاً واقف بود كه پسر چه آرزويي مي خواهد بكند.
او مي خواست آرزو كند كه اي كاش او هم يك همچو برادري داشت.

اما آنچه كه پسر گفت سرتا پاي وجود پل را به لرزه درآورد: ” اي كاش من هم يك همچین برادري بودم.”

پل مات و مبهوت به پسر نگاه كرد و سپس با يك انگيزه آني گفت: “دوست داري با هم تو ماشين يه گشتي بزنيم؟”
“اوه بله، دوست دارم.”
تازه راه افتاده بودند كه پسر به طرف پل بر گشت و با چشماني كه از خوشحالي برق مي زد، گفت: “آقا، مي شه خواهش كنم كه بري به طرف خونه ما؟”
پل لبخند زد.
او خوب فهميد كه پسر چه مي خواهد بگويد. او مي خواست به همسايگانش نشان دهد كه توي چه ماشين بزرگ و شيكي به خانه برگشته است.
اما پل باز در اشتباه بود ... پسر گفت: ” بي زحمت اونجايي كه دو تا پله داره، نگهداريد.”

پسر از پله ها بالا دويد.
چيزي نگذشت كه پل صداي برگشتن او را شنيد، اما او ديگر تند و تيـز بر نمي گشت.
او برادر كوچك فلج و زمين گير خود را بر پشت حمل كرده بود.
سپس او را روي پله پائيني نشاند و به طرف ماشين اشاره كرد :
” اوناهاش، جيمي، مي بيني؟ درست همون طوريه كه طبقه بالا برات تعريف كردم. برادرش عيدي بهش داده و او ديناري بابت آن پرداخت نكرده. يه روزي من هم يه همچو ماشيني به تو هديه خواهم داد … اونوقت مي توني براي خودت بگردي و چيزهاي قشنگ ويترين مغازه هاي شب عيد رو، همان طوري كه هميشه برات شرح مي دم، ببيني.”

پل در حالي كه اشكهاي گوشه چشمش را پاك مي كرد از ماشين پياده شد و پسربچه را در صندلي جلوئي ماشين نشاند.
برادر بزرگتر، با چشماني براق و درخشان، كنار او نشست و سه تائي رهسپار گردشي فراموش ناشدني شدند!

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

جهان, خندم, روزي, سوخت, خاكستر, سوزه, خنده, گريه, انگيزتر, كارم, گذشته, معيري, ترين, زندگي, استعداد, شدست, خداوند, حديث, قدسي, فرمايد, مطلقا, وصالنا, ارجع, محلفا, هجرنا, انما, ابعدنا, ابليس, لانه, يسجد, فواعجبا, صالحته, هجرتنا, معنی, حدیث, بالا, بسيار, تأمل, برانگيز, بوده, نشان, غفلت, اندازه, إنسان, گنهكار, دارد, شیطان, سجده, نکرد, راندم, اكنون, همراه, همدل, پروردگارت, فراموش, نمودي, كرده, برگرد, جدايي, سوگند, خورده, بشكن, براي, رانديم, نكرد, چگونه, يافتي, محمدحسین, بهجت, تبریزی, زاده, ۱۲۸۵, درگذشته, ۱۳۶۷, متخلص, شهریار, شاعر, ایرانی, آذربایجان, زبانهای, ترکی, فارسی, سروده, استاد, بهدنیا, وصیتش, همین, سپرده, معاصر, نامگذاری, کردهاند, خراب, پائيز, خمارانگيز, تهرانم, بهار, آشوب, شمرانم, خدايا, خاطرات, سرکش, شيدايي, گرفته, دماغي, خسته, خوابي, پريشانم, خيال, رفتگان, جانم, آويزد, آويزان, خواهند, بادند, پيچند, گلزار, خزان, رگبار, بارانم, ريزان, عالمي, سردي, خاموشي, مستانم, مطرب, شوقم, گسسته, جانسوزم, شبان, وادي, عشقم, شکسته, نالانم, جامي, افسرده, دودي, برآيد, شوريده, سامانم, شکفته, دمسازم, چنان, توبه, کردم, بارد, دامانم, گلويم, ناله, خالي, واخواندن, پنجه, پيچيده, نتوانم, دياري, ماند, مهري, ايام, گداز, يارانم, آبشار, دلکش, قلعه, تبريز, گلستانم, گروه, کودکان, سرگشته, بازي, گريبانم, مغزم, جعبه, فرنگ, حاصل, افتاده, گوئي, آفاقست, جولانم, دريايي, طوفاني, زورقهاي, صاحب, کشته, ازين, شورم, امشب, آشفته, سنگين, گويم, فهمم, خواهم, دانم, فارسي, خندان, گريان, نيسانم, گويدم, برچين, برخيز, عمريست, مهمانم, نامردي, نامردمي, سلطان, شهريار, ايرانم, خيابان, چراغ, قرمز, بودم, كودكي, شيشه, پايين, اوردم, نگاه, انگيزي, نميخري, كشيدمو, گفتم, داداشي, زخماتو, بخرم, ميشه, جوري, نگام, نفله, نداري, معلم, دانش, آموزان, خواست, اسامي, عجايب, گانه, بنويسند, وجود, اختلاف, نظرها, بيشتر, اينها, بردند, اهرام, ثلاثه, بزرگ, گراند, كانيون, كانال, پاناما, كليساي, پطرس, مقدس, ساختمان, امپاير, استيت, ديوار, هنوز, كارش, تمام, نكرده, آموزگار, پرسيد, مشكلي, دختر, جواب, دارم, شگفتي, خيلي, زياد, كدام, بنويسم, آنهايي, نوشته, شايد, بتوانيم, كنيم, ترديد, چنين, دنيا, عبارتند, ديدن, شنيدن, كردن, چشيدن, احساس, خنديدن, دوست, داشتن, كلاس, سكوت, چيزهايي, نظرمان, ساده, معمولي, رسند, ناديده, ميگيريم, حالي, حقيقتا, انگيزند, همانها, ملايمت, يادمان, آورند, ارزشترين, ساخته, انسان, نيستند, خريد, آنقدر, خودمان, مشغول, نكنيم, توجه, كنارشان, بگذريم, وضیعت, پسران, وضعيت, روحي, کاملا, سالم, سروحال, بدون, مشکلي, جسمي, عضوي, احساسي, عاشق, مالي, بخاطر, مکرر, افسردگي, نداشتن, انگيزه, خوردن, سرکيسه, توسط, مجري, کتابخونه, بودي, استخر, پسرعمه, مايو, پاته, ميخواستم, خوندن, ميدوني, وقتي, دروغ, دماغت, دراز, فداي, دانشگاه, عملش, ميکنم, پينوکيو, آخرش, نشدي, فرشته, مهربون, پيشش, بدبخت, گوسفند, هميني, هستم, سرتون, زياده, چهره, طبيعت, افسونكار, بسته, ننگرد, آلودم, جلوه, حسرت, ماتم, پاييز, مسافر, آلوده, دامنت, نهان, برگهاي, مرده, خشكيده, ديگر, ثروتي, ميدهد, غروب, تيره, خاموشت, ملال, ميبخشد, دردمند, آغوشت, افزايت, اندوه, خفته, آزارم, آرزوي, گمشده, رقصد, مبهم, پندارم, ترانه, محنت, تبسم, دوستانم, دستگاه, اتومبيل, سواري, عنوان, عيدي, برادرش, دريافت, هنگامي, اداره, بيرون, متوجه, شيطاني, ماشين, براقش, تحسين, نزديك, شماست, علامت, تائيد, تكان, برادرم, داده, متعجب, منظورتان, برادرتان, ديناري, بابت, پرداخت, كنيد, البته, كاملاً, واقف, آرزويي, خواهد, بكند, همچو, برادري, آنچه, سرتا, لرزه, درآورد, همچین, مبهوت, گشتي, بزنيم, تازه, بودند, چشماني, خوشحالي, خواهش, لبخند, فهميد, بگويد, همسايگانش, شيكي, خانه, برگشته, اشتباه, زحمت, اونجايي, نگهداريد, دويد, چيزي, نگذشت, صداي, برگشتن, كوچك, زمين, پائيني, نشاند, اشاره, اوناهاش, جيمي, بيني, درست, همون, طوريه, طبقه, برات, تعريف, كردم, ماشيني, هديه, اونوقت, توني, خودت, بگردي, قشنگ, ويترين, مغازه, هميشه, ببيني, اشكهاي, گوشه, چشمش, پياده, پسربچه, صندلي, جلوئي, بزرگتر, درخشان, نشست, رهسپار, گردشي, ناشدني, شدند,