کپشن های مربوط به کوچولوی

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی کوچولوی

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

از موشای کوچولوی توی عصر یخبندان میپرسن:
_آخه شما چرا انقد سرخوشین؟!!
_رازمون و بهش بگیم داداش؟
بیا جلو
_چون ما خیلی خیلی گاگولیم:)))

قضاوت زودهنگام ممنوع:

دختر کوچولوی ملوس دو تا سیب در دو دست داشت. در این موقع مادرش وارد اطاق شد. چشمش به دو دست او افتاد. گفت، "یکی از سیباتو به من میدی؟" دخترک نگاهی خیره به مادرش انداخت و نگاهی به این سیب و سپس آن سیب. اندکی اندیشید. سپس یک گاز بر این سیب زد و گازی به آن سیب. لبخند روی لبان مادرش ماسید. سیمایش داد میزد که چقدر از دخترکش نومید شده است. امّا، دخترک لحظه‌ای بعد یکی از سیب‌های گاز زده را به طرف مادر گرفت و گفت، "بیا مامان این سیب شیرین‌تره!" مادر خشکش زد. چه اندیشه‌ای به ذهن خود راه داده بود و دخترکش در چه اندیشه بود.
هر قدر باتجربه باشید، در هر مقامی که باشید، هر قدر خود را دانشمند بدانید، قضاوت خود را اندکی به تأخیر اندازید و بگذارید طرف مقابل شما فرصتی برای توضیح داشته باشد

قضاوت زودهنگام ممنوع
دختر کوچولوی ملوس دو تا سیب در دو دست داشت. در این موقع مادرش وارد اطاق شد. چشمش به دو دست او افتاد. گفت، "یکی از سیباتو به من میدی؟" دخترک نگاهی خیره به مادرش انداخت و نگاهی به این سیب و سپس آن سیب. اندکی اندیشید. سپس یک گاز بر این سیب زد و گازی به آن سیب. لبخند روی لبان مادرش ماسید. سیمایش داد میزد که چقدر از دخترکش نومید شده است. امّا، دخترک لحظه‌ای بعد یکی از سیب‌های گاز زده را به طرف مادر گرفت و گفت، "بیا مامان این سیب شیرین‌تره!" مادر خشکش زد. چه اندیشه‌ای به ذهن خود راه داده بود و دخترکش در چه اندیشه بود.
هر قدر باتجربه باشید، در هر مقامی که باشید، هر قدر خود را دانشمند بدانید، قضاوت خود را اندکی به تأخیر اندازید و بگذارید طرف مقابل شما فرصتی برای توضیح داشته باشد.


دختر کوچولوی ملوس دو تا سیب در دو دست داشت.
در این موقع مادرش وارد اطاق شد . . . چشمش به دو دست او افتاد.
 گفت، “یکی از سیباتو به من میدی؟”
 اندکی اندیشید. . . . سپس یک گاز بر این سیب زد و گازی به آن سیب. . . .
 لبخند روی لبان مادرش ماسید. . . .
 سیمایش داد میزد که چقدر از دخترکش نومید شده است . . .
 امّا، دخترک لحظه‌ای بعد یکی از سیب‌های گاز زده را به طرف مادر گرفت
 و گفت، “بیا مامان این سیب شیرین‌تره!”

 مادر خشکش زد . . .
 چه اندیشه‌ای به ذهن خود راه داده بود و دخترکش در چه اندیشه بود.
هر قدر باتجربه باشید، در هر مقامی که باشید، هر قدر خود را دانشمند بدانید،
 قضاوت خود را اندکی به تأخیر اندازید
 و بگذارید طرف مقابل شما فرصتی برای توضیح داشته باشد.


 قضاوت زودهنگام ممنوع
!!!!

یکی از سرگرمـی های مفیـد و مثبـت این روزآی ما این شـده که بین این عکسـآی کوچولوی بالای سایت "یه جملـه" دنبـال عکس پروفایـل خودمـون میگـردیــم :)) + من که هنـوز به نتیجــه نرسیـدم :))

سلام
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
آماده اید بچه ها؟
بلللله ناخدا.
نشنیدم صداتونو.
بلللله ناخدا.
اوووووو
میاد پیشتون با خوشحالی.
باب اسسسفنجی.
عاشق آبه این توپولی.
باب اسسسفنجی.
نداریم دوستی به این خووبی.باب اسسسسفنجی.
باب اسسسسفنجی.
باب اسسسسفنجی.
کوچولوی دندون خرگوشی
باب اسفنجی
شششششلووووار مکعبی
مطمئنم 80%سعی کردین با ریتمو اهنگش بخونین :)))))))
همسناتون تو ژاپن قلب عمل میکنن قللللللللب

کاش بالای سر بعضیا یه ضربدر کوچولوی قرمز بود که هر وقت
حوصلوشونو نداشتی روش کلیک کنی، طرف بسته بشه !!!

در مطب دکتر به شدت به صدا درامد . دکتر گفت:
در را شکستی !
بیا تو در باز شد و دختر کوچولوی نه ساله ای
که خیلی پریشان بود ،
به طرف دکتر دوید : آقای دکتر ! مادرم !
و در حالی که نفس نفس میزد
ادامه داد : التماس میکنم با من بیایید !
مادرم خیلی مریض است . دکتر
گفت : باید مادرت را اینجا بیاوری ، من
برای ویزیت به خانه کسی نمیروم
. دختر گفت : ولی دکتر ، من نمیتوانم.
اگر شما نیایید او میمیرد ! و اشک از چشمانش سرازیر
شد . دل دکتر
به رحم آمد و تصمیم گرفت همراه او برود .
دختر دکتر را به طرف خانه راهنمایی کرد ،
جایی که مادر بیمارش در
رختخواب افتاده بود . دکتر شروع کرد به معاینه
و توانست با آمپول
و قرص تب او را پایین بیاورد و نجاتش دهد .
او تمام شب را بر بالین
زن ماند ، تا صبح که علایم بهبودی در او دیده شد .
زن به سختی
چشمانش را باز کرد و از دکتر به خاطر کاری
که کرده بود تشکر کرد .
دکتر به او گفت : باید از دخترت تشکر کنی .
اگر او نبود حتما میمردی !
مادر با تعجب گفت :
ولی دکتر ، دختر من سه سال است که از دنیا رفته !
و به عکس بالای تختش اشاره کرد .
پاهای دکتر از دیدن عکس روی
دیوار سست شد . این همان دختر بود !
یک فرشته کوچک و زیبا ….. !

دیروز بیمارستان بودیم یه پسر بچه ی کوچولوی بامزه

که اورده بودن گوششو شستشو بدن اومد ازم پرسید :

خاله تو میدونی گوش رو چطوری شستشو میکنن؟ ^_^

گفتم اره عزیزم گوشت رو با چاقو میبرن بعد میذارن 2 روز تو آب و صابون

بعدشم با نخ و سوزن وصلش میکنن

اغا یه جیغی زد که زمین زیر پام لرزید

منم که مثل همیشه صحنه ی جرم رو ترک کردم:)

تفاوت قصه گفتن مامان بابا های دیگه با مامان بابای من:
مامان وباباهای دیگه:یکی بود یکی نبود یه پری کوچولویی بودکه....
مامان بابای من:یه جنه از قبرستون اومد بیرون گفت میخوام بچه هایی که نمیخوابن رو بخورم...منم هرشب غش میکردم اینا فکر میکردن من خوابیدم..
نه واقعا به این میگن محبت ...
مدیونید فکر کنید سرراهیم...:((((

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

موشای, کوچولوی, یخبندان, میپرسن, انقد, سرخوشین, رازمون, بگیم, داداش, خیلی, گاگولیم, قضاوت, زودهنگام, ممنوع, دختر, ملوس, داشت, موقع, مادرش, وارد, اطاق, چشمش, افتاد, سیباتو, میدی, دخترک, نگاهی, خیره, انداخت, اندکی, اندیشید, گازی, لبخند, لبان, ماسید, سیمایش, میزد, چقدر, دخترکش, نومید, امّا, لحظهای, سیبهای, گرفت, مامان, شیرینتره, خشکش, اندیشهای, داده, باتجربه, باشید, مقامی, دانشمند, بدانید, تأخیر, اندازید, بگذارید, مقابل, فرصتی, برای, توضیح, داشته, باشد, گرفتو, اندازیدو, سرگرمی, مفید, مثبت, روزآی, عکسآی, بالای, سایت, جمله, دنبال, پروفایل, خودمون, میگردیم, هنوز, نتیجه, نرسیدم, سلام, آماده, بلللله, ناخدا, نشنیدم, صداتونو, اوووووو, میاد, پیشتون, خوشحالی, اسسسفنجی, عاشق, توپولی, نداریم, دوستی, خووبی, اسسسسفنجی, دندون, خرگوشی, اسفنجی, مکعبی, مطمئنم, کردین, ریتمو, اهنگش, بخونین, همسناتون, ژاپن, میکنن, بعضیا, ضربدر, قرمز, حوصلوشونو, نداشتی, کلیک, بسته, دکتر, درامد, شکستی, ساله, پریشان, دوید, آقای, مادرم, ادامه, التماس, میکنم, بیایید, مریض, باید, مادرت, اینجا, بیاوری, ویزیت, خانه, نمیروم, نمیتوانم, نیایید, میمیرد, چشمانش, سرازیر, تصمیم, همراه, برود, راهنمایی, جایی, بیمارش, رختخواب, افتاده, شروع, معاینه, توانست, آمپول, پایین, بیاورد, نجاتش, تمام, بالین, ماند, علایم, بهبودی, دیده, سختی, خاطر, کاری, کرده, تشکر, دخترت, نبود, حتما, میمردی, تعجب, دنیا, رفته, تختش, اشاره, پاهای, دیدن, دیوار, همان, فرشته, کوچک, زیبا, دیروز, بیمارستان, بودیم, بامزه, اورده, بودن, گوششو, شستشو, اومد, پرسید, خاله, میدونی, چطوری, گفتم, عزیزم, گوشت, چاقو, میبرن, میذارن, صابون, بعدشم, سوزن, وصلش, جیغی, زمین, لرزید, همیشه, صحنه, کردم, تفاوت, گفتن, بابا, دیگه, بابای, وباباهای, کوچولویی, بودکه, قبرستون, بیرون, میخوام, هایی, نمیخوابن, بخورم, هرشب, میکردم, اینا, میکردن, خوابیدم, واقعا, میگن, محبت, مدیونید, کنید, سرراهیم,