کپشن های مربوط به نانوا

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی نانوا

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

بعضی رابطه ها هم، مثل "وسط بودن در صف نانوایی" است. آدم فکر می کند چون چند دقیقه ایستاده است باید حتما برسد آن جلو و نان اش را بگیرد. نه آن قدر سر ِ صف است که بگیرد و نه آن قدر ته، که راحت بزند بیرون. با خودش می گوید من که پنج دقیقه ایستاده ام، و هی کش می دهد. نه این نان برای اوست و نه این صف. نترسید بابا جان. آرام بزنید بیرون. جایی دیگر کسی را دوست خواهید داشت.
:)

واقعآ بعد از مدتها از یه متن خیلی خوشم اومد
.
.
ﻧﺎﻧﻮﺍﯾﯽ ﺷﻠﻮﻍ ﺑﻮﺩ ﻭ ﭼﻮﭘﺎﻥ،ﻣﺪﺍﻡ ﺍﯾﻦﭘﺎ ﻭ ﺁﻥﭘﺎ ﻣﯽﮐﺮﺩ،
ﻧﺎﻧﻮﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ :ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ؟
ﮔﻔﺖ :ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻧﻢ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﮐﺮﺩﻩﺍﻡ ﻭ ﺁﻣﺪﻩﺍﻡ ﻧﺎﻥ ﺑﺨﺮﻡ، ﻣﯽﺗﺮﺳﻢ
ﮔﺮﮒﻫﺎ ﺷﮑﻤﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﺎﺭﻩ ﮐﻨﻨﺪ !
ﻧﺎﻧﻮﺍ ﮔﻔﺖ :ﭼﺮﺍ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﺴﭙﺮﺩﻩﺍﯼ؟
ﮔﻔﺖ : ﺳﭙﺮﺩﻩﺍﻡ،
ﺍﻣﺎ ﺍﻭ ﺧﺪﺍﯼ ‏« ﮔﺮﮔﻬﺎ‏» ﻫﻢ ﻫﺴﺖ...!

✍ دیدی نانوا چطور خمیر نان سنگک را پهن میکند و درون تنور میگذارد؟!
چه اتفاقی می افتد؟!
خمیر به سنگ ها میچسبد!
اما نان،هر چه پخته تر می شود،از سنگها جدا میشود....
حکایت آدم ها همین است
سختی های این دنیا،
حرارت تنور است.
و این سختی هاست که انسان را پخته تر میکنند...
و هر چه انسان پخته تر میشود سنگ کمتری به خود میگیرد...
سنگ ها تعلقات دنیایی هستند‌...
ماشین من،خانه ی من،کارخانه ی من......
آنوقت که قرار است نان را از تنور خارج کنند سنگ ها را از آن میگیرند!
خوشا به حال آنکه در تنور دنیا آنقدر پخته میشود
که به هیچ سنگی نمیچسبد...

سه شغل ازهمه آپديت ترن!!!

اول راننده تاكسيا
دوم نانواها
سوم آرايشگرا
يعني ميشه آخرين خبرها رو از اينا دريافت كرد

صف نانوایی :

مرد حدود 40-45 سال خطاب به نفر پشت سریش در خصوص وضع حجاب زنان و دختران بحث می کردند : آقا این چه وضع حجابه دولت مقصره آقا باید یه فکری به حال این شرایط بر دارند همین افراد هستند که با این لباس و وضع آرایش میان بیرون و جوون ها رو به انحراف می کشونند ....
طرف حسابی داشت از این شرایط گلایه می کرد و ناله می کرد مخاطبش هم از اون مشتاق تر در جوابش گفت : بله آقا حق با شماست شما برای مثال همین دختر بچه رو ببینید که به درخت تکیه داده این بچه با این شرایط الانش خوب بزرگ بشه میشه یکی مثل همین دخترهای بد حجابی که شما میگید باید قبول کنیم دولت مقصر والدین هم مقصرن باید به این بچه یاد بدهن حجاب چیه این بچه که نمی فهمه از این شرایط و لباس خوشش میاد دیگران هم می بیننش براش ذوق می کنن و قربونش میرن از همین کودکی این ظاهر رو باعث تشویقش می دونه و خوشش میاد بزرگ که بشه میشه بد حجاب یا بی حجاب .

(( دختر بچه حدود شش هفت ساله کفش بوت بچگونه با شلوار لی تنگ ، صورت معصومانه مهربونی که کمی آرایش هم داشت با لباس دامنی و یه روسری کوتاه که موهای بلندش رو بافته بودن و انداخته بود روی شونه هاش به درخت کنار جوی آب تکیه داده بود )) مرد شاکی همونطور که داشت حرفهای مخاطبش رو در خصوص دختربچه می شنید سرتکون می داد و نیم نگاهی هم به دختر بچه داشت . ساکت شد و دیگه چیزی نگفت . نوبتش شد نانش رو گرفت و به سمت دختر بچه رفت و گفت : باباجون بریم ... !!!



من و شما در قدم اول باید قبل از اینکه انگشت اشاره به سمت دیگران نشانه بریم خودم رو بررسی کنیم . باید از خودمون شروع کنیم . مادر خواهر همسر دوست خودم رو کمک کنیم تا خوب و بد رو درک کنه . شاید امر به معروف و نهی به منکر در جامعه و برای غریبه مشکل باشه ولی برای آشنا و دوست و اطرافیانمون باید راحت باشه . اگر واقعا به خانواده اهمیت می دیم باید به همه چیز حال و آینده اونها اهمیت بدیم .
دختر و پسر باید با اصول و قواعد اسلامی درست پوشیدن و درست در جامعه ظاهر شدن رو بیاموزند و اولین آموزشگاه خوده خانواده هستش . والدین برای فرزندان خواهر و برادر بزرگتر برای کوچکتر ها ....

ﻭﻗﺘﻲ ﻧﺎﻧﻮﺍ ﺧﻤﯿﺮ ﻧﺎﻥ ﺳﻨﮕﮏ ﺭﺍ ﭘﻬﻦ
ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺩﺭﻭﻥ ﺗﻨﻮﺭ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﺩ ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻱ
ﻛﻪ ﭼﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ؟ !!!!!
ﺧﻤﯿﺮ ﺑﻪ ﺳﻨﮕﻬﺎ ﻣﯽ ﭼﺴﺒﺪ!
ﺍﻣﺎ ﻧﺎﻥ ﻫﺮﭼﻪ ﭘﺨﺘﻪ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ، ﺍﺯ ﺳﻨﮕﻬﺎ ﺟﺪﺍ ﻣﯽﺷﻮﺩ ...
ﺣﮑﺎﯾﺖ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ؛
ﺳﺨﺘﯿﻬﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ،
ﺣﺮﺍﺭﺕ ﺗﻨﻮﺭ ﺍﺳﺖ...
ﻭ ﺍﯾﻦ ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ
ﭘﺨﺘﻪ ﺗﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ...
ﻭ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﭘﺨﺘﻪ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
ﺳﻨﮓ ﮐﻤﺘﺮﯼ ﺑﺨﻮﺩ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ...
ﺳﻨﮕﻬﺎ ﺗﻌﻠﻘﺎﺕ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ...
ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻣﻦ، ﺧﺎﻧﻪ ﻱ ﻣﻦ ...ﻣﻦ ... ﻣﻦ ....
ﺁﻧﻮﻗﺖ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻨﻮﺭ ﺧﺎﺭﺝ ﮐﻨﻨﺪ ﺳﻨﮕﻬﺎ ﺭﺍ
ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ !
ﺧﻮﺷﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﺭ ﺗﻨﻮﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﭘﺨﺘﻪ
ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﺳﻨﮕﯽ ﻧﻤﯽ ﭼﺴﺒﺪ!
ﻣﺎ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﭼﻪ ﭼﺴﺒﯿﺪﻩ ﺍﯾﻢ؟!
ﺳﻨﮓ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﺎ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺳﺖ!دریادل

نانوایی شلوغ بود و چوپان،مدام این‌پا و آن‌پا می‌کرد،
نانوا به او گفت:چرا اینقدر نگرانی؟
گفت:گوسفندانم را رها کرده‌ام و آمده‌ام نان بخرم، می‌ترسم گرگ‌ها شکمشان را پاره کنند!
نانوا گفت:چرا گوسفندانت را به خدا نسپرده‌ای؟
گفت:سپرده‌ام،
اما او خدای«گرگها»هم هست !

ﺩﺭ ﻧﺎﻧﻮﺍﯾﯽ ﻫﻢ ﺻﻒ “ﯾﮏ ﺩﺍﻧﻪ ﺍﯼ”ها ﺟﺪﺍﺳﺖ …
ﺍﺯ ﺟﺬﺍﻡ ﻫﻢ ﺑـــــــــﺪﺗﺮ ﺍﺳﺖ “ﺗـــــــﻨﻬﺎﯾﯽ” ….

نانوایی شلوغ بود و چوپان،مدام این‌پا و آن‌پا می‌کرد،نانوا به او گفت:چرا اینقدر نگرانی؟گفت:گوسفندانم را رها کرده‌ام و آمده‌ام نان بخرم،می‌ترسم گرگ‌ها شکمشان را پاره کنند!
نانوا گفت:چرا گوسفندانت را به خدا نسپرده‌ای؟گفت:سپرده‌ام،اما او خدای "گرگها" هم هست!..!

مثل ِ پیرمرد ِ متولد ِ 1300
نه لباس ِ سربازی‌ام مانده است نه فرمانده‌ام
نه متفقین مانده‌اند نه روسپی‌های لهستانی
نه پل ِ عابر ِ پیاده‌ی ِ مخبرالدوله / نه عابرهایش
نه آن دخترکی که دستش در دست ِ مادر ِ نان ِ سنگک در دست
نه نان و نه نانواها
نه همبازی و همپالکی‌هایم
مثل ِ پیرمرد ِ متولد ِ 1300
از من
تنهایی مانده است

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

بعضی, رابطه, بودن, نانوایی, دقیقه, ایستاده, باید, حتما, برسد, بگیرد, راحت, بزند, بیرون, خودش, گوید, برای, اوست, نترسید, بابا, آرام, بزنید, جایی, دیگر, دوست, خواهید, داشت, واقعآ, مدتها, خیلی, خوشم, اومد, دیدی, چطور, خمیر, سنگک, میکند, درون, تنور, میگذارد, اتفاقی, افتد, میچسبد, پخته, سنگها, میشود, حکایت, همین, سختی, دنیا, حرارت, هاست, انسان, میکنند, کمتری, میگیرد, تعلقات, دنیایی, هستند, ماشین, خانه, کارخانه, آنوقت, قرار, خارج, میگیرند, خوشا, آنکه, آنقدر, سنگی, نمیچسبد, ازهمه, آپديت, راننده, تاكسيا, نانواها, آرايشگرا, يعني, ميشه, آخرين, خبرها, اينا, دريافت, حدود, خطاب, سریش, خصوص, حجاب, زنان, دختران, کردند, حجابه, دولت, مقصره, فکری, شرایط, دارند, افراد, لباس, آرایش, میان, جوون, انحراف, کشونند, حسابی, گلایه, ناله, مخاطبش, مشتاق, جوابش, شماست, مثال, ببینید, درخت, تکیه, داده, الانش, بزرگ, میشه, دخترهای, حجابی, میگید, قبول, کنیم, والدین, مقصرن, بدهن, فهمه, خوشش, میاد, دیگران, بیننش, براش, قربونش, میرن, کودکی, ظاهر, باعث, تشویقش, دونه, ساله, بچگونه, شلوار, صورت, معصومانه, مهربونی, دامنی, روسری, کوتاه, موهای, بلندش, بافته, انداخته, شونه, کنار, شاکی, همونطور, حرفهای, دختربچه, شنید, سرتکون, نگاهی, ساکت, دیگه, چیزی, نگفت, نوبتش, نانش, گرفت, باباجون, بریم, اینکه, انگشت, اشاره, نشانه, خودم, بررسی, خودمون, شروع, مادر, خواهر, همسر, شاید, معروف, منکر, جامعه, غریبه, مشکل, باشه, آشنا, واقعا, خانواده, اهمیت, آینده, اونها, بدیم, اصول, قواعد, اسلامی, درست, پوشیدن, بیاموزند, اولین, آموزشگاه, خوده, هستش, فرزندان, برادر, بزرگتر, کوچکتر, دریادل, شلوغ, چوپان, مدام, اینپا, آنپا, میکرد, اینقدر, نگرانی, گوسفندانم, کردهام, آمدهام, بخرم, میترسم, گرگها, شکمشان, پاره, گوسفندانت, نسپردهای, سپردهام, خدای, پیرمرد, متولد, سربازیام, مانده, فرماندهام, متفقین, ماندهاند, روسپیهای, لهستانی, عابر, پیادهی, عابرهایش, دخترکی, دستش, همبازی, تنهایی,