کپشن های مربوط به يادداشت

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی يادداشت

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

ﺣﻮﺍﺱﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ
ﻣﺮﺩﻱ ﻛﻪ ﻋﻘﺐ ﺗﺎﻛﺴﻲ ﻛﻨﺎﺭ ﻣﻦ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺍﺷﺖ ﺗﻮﻱ ﺳﺮﺭﺳﻴﺪﺵ ﭼﻴﺰﻱ ﻳﺎﺩﺩﺍﺷﺖ
ﻣﻲﻛﺮﺩ، ﺳﺮﺭﺳﻴﺪﺵ ﺭﺍ ﺑﺴﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ : ‏«ﻫﺮﭼﻲ ﻣﻲﺩﻭﻭﻳﻴﻢ، ﺑﺎﺯﻡ ﻋﻘﺒﻴﻢ. ‏»
ﻛﺴﻲ ﺟﻮﺍﺑﻲ ﻧﺪﺍﺩ.
ﻣﺮﺩ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺧﻮﺩﺵ ﮔﻔﺖ: ‏«ﻫﻤﺶ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﻣﻲﺩﻭﻭﻳﻴﻢ، ﺑﺎﺯﻡ ﻫﻴﭽﻲ. ‏»
ﺯﻧﻲ ﻛﻪ ﺟﻠﻮﻱ ﺗﺎﻛﺴﻲ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﮔﻔﺖ: ‏« ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺘﻮﻥ. ‏» ﻣﺮﺩ ﭘﺮﺳﻴﺪ: ‏«ﭼﺮﺍ؟ ‏» ﺯﻥ ﮔﻔﺖ:
‏« ﭘﺴﺮ ﻣﻦ ﺷﺶ ﺳﺎﻟﺸﻪ ﻭﻟﻲ ﻧﻤﻲﺗﻮﻧﻪ ﺑﺪﻭﻭﻩ ... ﻫﺮ ﻛﺎﺭﻱ ﻣﻲﻛﻨﻴﻢ ﻧﻤﻲﺗﻮﻧﻪ . ‏» ﺩﻳﮕﺮ ﻫﻴﭻ ﻛﺪﺍﻡ
ﺣﺮﻑ ﻧﺰﺩﻳﻢ.
ﺑﻪ ﺯﻥ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﺮﺩﻡ، ﺟﻮﺍﻥ ﺑﻮﺩ ...

سروش صحت

پسره به مادرش گفت با اين قيافه ترسناكت چرا اومدی مدرسه؟
مادر گفت غذاتو نبرده بودی،نميخواستم گرسنه بمونی.پسر گفت ای كاش نمیومدی تا باعث خجالت و شرمندگي من نشی...
همیشه از چهره مادرش با یک چشم خجالت میکشید.. چندسال بعد پسر در 1شهر ديگه دانشگاه قبول شد و همون جا کار پیدا کرد و ازدواج كرد و بچه دار شد.
خبر به گوش مادر رسيد .
مادر گفت بیا تا عروس و نوه هامو ببینم.اما پسر میترسید که زنش و بچش از ديدن پیرزن یه چشم بترسن.. چند سال بعد به پسره خبر دادن مادرت مرده ..
وقتی رسید مادر رو دفن کرده بودن و فقط 1 يادداشت از طرف مادرش واسش مونده بود :
پسره عزيزم وقتی 6سالت بود تو 1تصادف 1چشمتو از دست دادی،اون موقع من 26سالم بود و در اوج زیبایی بودم و
بعنوان 1مادر نميتونستم ببينم پسرم 1چشمشو از دست داده واسه همين 1چشممو به پاره تنم دادم،تا مبادا بعدا با ناراحتی زندگی كنی پسرم .مواظب چشم مادرت باش .. اشك در چشمهای پسر جمع شد..
ولی چه دیر...
سلامتی تمام مادرا لايک داره


يک روز بعد از ظهر وقتي اسميت داشت از سرکار به خانه باز مي‌گشت، سر راه زن مسني را ديد که ماشينش خراب شده و ترسان در برف ايستاده. اسميت از ماشين پياده شد و خودش را معرفي کرد و گفت من آمده‌ام کمکتان کنم. زن گفت صدها ماشين از روبروي من رد شدند، اما کسي نايستاد، اين واقعاً لطف شماست.
وقتي اسميت لاستيک را عوض کرد و درب صندوق عقب را بست که آماده رفتن شود، زن پرسيد: من چقدر بايد بپردازم؟
اسميت پاسخ داد: شما هيچ بدهي به من نداريد. من هم در چنين شرايطي بوده‌ام؛ روزي شخصي پس از اينکه به من کمک کرد، گفت اگر واقعاً مي‌خواهي بدهي‌ات را بپردازي، بايد نگذاري زنجير عشق به تو ختم شود.
چند مايل جلوتر، زن کافه کوچکي را ديد و داخل شد تا چيزي ميل کند و بعد به راهش ادامه دهد؛ اما نتوانست بي‌توجه از لبخند شيرين زن پيشخدمت باردار بگذرد، او داستان زندگي پيشخدمت را نمي دانست و احتمالاً هرگز نخواهد فهميد، وقتي پيشخدمت برگشت تا بقيه صد دلار را بياورد، زن بيرون رفته بود، درحاليکه روي دستمال سفره يادداشتي گذاشته بود.
وقتي پيشخدمت نوشته را خواند اشک در چشمانش حلقه زد؛ در يادداشت نوشته بود : شما هيچ بدهي به من نداريد. من هم در اين موقعيت بوده‌ام؛ يک نفر به من کمک کرد و گفت اگر مي‌خواهي بدهي‌ات را به من بپردازي، نبايد بگذاري زنجير عشق به تو ختم شود.. همان شب وقتي زن پيشخدمت به خانه برگشت، درحاليکه به ماجراي پيش آمده فکر مي‌کرد به شوهرش گفت: دوستت دارم اسميت! همه چيز داره درست ميشه!!


وقتی اینو خوندی حرف دلتو کامنت بذار:
پسره به مادرش گفت با اين قيافه ترسناكت چرا اومدی مدرسه؟ مادر گفت غذاتو نبرده بودی،نميخواستم گرسنه بمونی.پسر گفت ای كاش نمیومدی تا باعث خجالت و شرمندگي من نشی... همیشه از چهره مادرش با یک چشم خجالت میکشید.. چندسال بعد پسر در 1شهر ديگه دانشگاه قبول شد و همون جا کار پیدا کرد و ازدواج كرد و بچه دار شد. خبر به گوش مادر رسيد .مادر گفت بیا تا عروس و نوه هامو ببینم.اما پسر میترسید که زنش و بچش از ديدن پیرزن یه چشم بترسن.. چند سال بعد به پسره خبر دادن مادرت مرده .. وقتی رسید مادر رو دفن کرده بودن و فقط 1 يادداشت از طرف مادرش واسش مونده بود : پسره عزيزم وقتی 6سالت بود تو 1تصادف 1چشمتو از دست دادی،اون موقع من 26سالم بود و در اوج زیبایی بودم و بعنوان 1مادر نميتونستم ببينم پسرم 1چشمشو از دست داده واسه همين 1چشممو به پاره تنم دادم،تا مبادا بعدا با ناراحتی زندگی كنی پسرم .مواظب چشم مادرت باش .. اشك در چشمهای پسر جمع شد.. ولی چه دیر... سلامتی تمام مادراااااا هرکی عشقه ب مادر داره کپی کنه

همسرم خواست با زن ديگري براي شام بيرون بروم ! ! !


پس از سال‌ها زندگي مشترك، همسرم از من خواست كه با زن ديگري براي شام و سينما بيرون بروم. زنم گفت كه مرا دوست دارد ولي مطمئن است كه اين زن هم مرا دوست دارد. و از بيرون رفتن با من لذت خواهد برد. زن ديگر كه همسرم خواست با او بيرون برم، مادرم بود. او 19سال پيش بيوه شده بود ولي مشغله‌هاي زندگي و داشتن 3فرزند باعث شده بود كه من فقط در موارد اتفاقي و نامنظم به او سر بزنم. آن شب به او زنگ زدم و...با نگراني از من پرسيد مگر چه شده؟ نگران شده‌بود، گفتم: به نظرم رسيد بسيار دلپذير خواهد بود اگر امشب با هم باشيم...جمعه عصر وقتي براي بردنش مي‌رفتم كمي عصبي بودم، او جلوي در خانه ايستاده بود و لباسي را پوشيده بود كه در آخرين جشن سالگرد ازدواجش پوشيده بود. با چهره‌اي روشن همچون فرشتگان به من لبخند مي‌زد. وقتي سوار ماشين شد گفت به دوستانش گفته كه امشب با پسرم براي گردش بيرون مي‌روم و آنها خيلي تحت تاثير قرار گرفته بودند...به رستوراني رفتيم كه خيلي لوكس نبود اما جاي دنجي بود. وقتي منو را نگاه مي‌كرد، لبخند حاكي از رضايت را بر چهره‌اش مي‌ديدم...

به من گفت وقتي كوچك بوديم و با هم رستوران مي‌رفتيم، او بود كه منوي رستوران را مي‌خواند...من هم گفتم حالا وقتش رسيده كه تو استراحت كني و بگذاري من اين لطف را در حق تو انجام دهم...هنگام صرف شام گپ و گفت صميمانه‌اي داشتيم...آنقدر حرف زديم كه سينما را از دست داديم...وقتي او را به خانه رساندم گفت كه باز هم با من بيرون خواهد آمد به شرط اينكه او مرا دعوت كند و من هم قبول كردم...

چند روز بعد مادرم در اثر يك حمله قلبي درگذشت، كمي بعدتر پاكتي حاوي كپي رسيدي از رستوراني كه با مادرم آن شب غذا خورديم به دستم رسيد. همراه با يادداشتي كه به آن ضميمه شده بود: نمي‌دانم كه آيا در آنجا خواهم بود يا نه ولي هزينه را براي 2نفر پرداخت كرده‌ام يكي براي تو و يكي هم براي همسرت. و تو هرگز نخواهي فهميد آن شب براي من چه مفهومي داشته است، دوستت دارم پسرم. آن هنگام بود كه دريافتم چقدر اهميت دارد كه به موقع به عزيزانمان بگوييم كه دوستشان داريم و زماني كه شايسته آنهاست به آنها اختصاص دهيم...به نظرم هيچ چيز در زندگي مهمتر از خداوند و خانواده نيست، زماني كه شايسته عزيزانتان است به آنها اختصاص دهيد زيرا هرگز نمي‌توان اين امور را به وقت ديگري واگذار نمود...»

آدم هايي هستن که هروقت ازشون بپرسي چطوري؟ مي گن خوبم..
وقتي مي بينن يه گنجشک داره رو زمين دنبال غذا مي گرده,
راهشون رو کج مي کنن از يه طرف ديگه مي رن که اون نپره...
اگه يخ ام بزنن, دستتو ول نمي کنن بزارن تو جيبشون...
آدمايي که از بغل کردن بيشتر آرامش مي گيرن تا از چيز ديگه
همونايين که براتون حاضرن هرکاري بکنن
اينا فرشتن...
تو رو خدا, اذيتشون نکنين...
تنهاشون نزارين , داغون مي شن !
همين‌ها هستند که دنيا را جاي بهتري مي کنند
مثل آن راننده تاکسي‌اي که حتي اگر در ماشينش را محکم ببندي بلند مي گويد: روز خوبي داشته باشي.
آدم‌هايي که حواسشان به بچه هاي خسته ي توي مترو هست، بهشان جا مي دهند، گاهي بغلشان مي کنند
دوست هايي که بدون مناسبت کادو مي خرند،... مثلا مي گويند اين شال پشت ويترين انگار مال تو بود. يا گاهي دفتريادداشتي، نشان کتابي، پيکسلي.
آدم‌هايي که از سر چهار راه، نرگس نوبرانه مي خرند و با گل مي روند خانه.
آدم‌هاي پيامک‌هاي آخر شب، که يادشان نمي رود گاهي قبل از خواب، به دوستانشان يادآوري کنند که چه عزيزند، آدم‌هاي پيامک‌هاي پُر مهر بي بهانه، حتي اگر با آن ها بدخلقي و بي حوصلگي کرده باشي.
آدم‌هايي که اگر توي کلاس تازه وارد باشي، زود صندلي کنارشان را با لبخند تعارف مي کنند که غريبگي نکني.
آدم‌هايي که خنده را از دنيا دريغ نمي کنند، توي پياده رو بستني چوبي ليس مي زنند و روي جدول لي لي مي کنند.
همين‌ها هستند که دنيا را جاي بهتري مي کنند براي زندگي کردن
وقتي بهشون زنگ ميزني حتي وقتي که تازه خوابيدن با خوشرويي جواب ميدنو ميگن خوب شد زنگ زدي بايد بلند ميشدم
وقتي يه بچه ميبينن سرشار از شورو شوق ميشن و باهاش شروع به بازي کردن ميشن
تو حموم آواز ميخونن
آره همين ها هستند که هم دنيا رو زيبا ميکنن هم زندگي رو لذت بخش تر
دم همشون گرمه گرم

دخترجواني ازمکزيک براي يک مأموريت اداري چندماهه به آرژانتين منتقل شد
پس از دوماه، نامه اي ازنامزدمکزيکي خوددريافت مي کند به اين مضمون
لوراي عزيز، متأسفانه ديگرنمي توانم به اين رابطه ازراه دورادامه بدهم وبايد بگويم که دراين مدت ده بار به توخيانت کرده ام !!! ومي دانم که نه تو و نه من شايسته اين وضع نيستيم. من راببخش وعکسي که به تو داده بودم برايم پس بفرست
باعشق : روبرت

دخترجوان رنجيـده خاطرازرفتارمرد، ازهمه همکاران ودوستانش مي خواهدکه عکسي ازنامزد، برادر، پسرعمو، پسردايي ... خودشان به اوقرض بدهند وهمه آن عکس ها راکه کلی بودند باعکس روبرت، نامزد بي وفايش، دريک پاکت گذاشته وهمراه با يادداشتي برايش پست مي کند، به اين مضمون

روبرت عزيز، مراببخش، اماهرچه فکرکردم قيافه تورا به يادنياوردم، لطفاً عکس خودت راازميان عکسهاي توي پاکت جداکن وبقيه رابه من برگردان

يک حقيقت زندگي: هر چقدر به ديگران کمک کني چند برابر ش از جايي که فکرشو نمکني بهت کمک ميشه ميگي نه؟ شماره حساب منو يادداشت کن……….

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

سروش, پسره, مادرش, قيافه, ترسناكت, اومدی, مدرسه, غذاتو, نبرده, بودی, نميخواستم, گرسنه, بمونی, نمیومدی, باعث, خجالت, شرمندگي, همیشه, چهره, میکشید, چندسال, ديگه, دانشگاه, قبول, همون, پیدا, ازدواج, رسيد, عروس, هامو, ببینم, میترسید, ديدن, پیرزن, بترسن, دادن, مادرت, مرده, وقتی, کرده, بودن, يادداشت, واسش, مونده, عزيزم, سالت, تصادف, چشمتو, دادی, موقع, سالم, زیبایی, بودم, بعنوان, نميتونستم, ببينم, پسرم, چشمشو, داده, واسه, همين, چشممو, پاره, دادم, مبادا, بعدا, ناراحتی, زندگی, مواظب, چشمهای, سلامتی, تمام, مادرا, لايک, داره, وقتي, اسميت, سرکار, خانه, ميگشت, مسني, ماشينش, خراب, ترسان, ايستاده, پياده, خودش, معرفي, آمدهام, کمکتان, صدها, روبروي, شدند, نايستاد, واقعاً, شماست, لاستيک, صندوق, آماده, رفتن, پرسيد, چقدر, بايد, بپردازم, پاسخ, بدهي, نداريد, چنين, شرايطي, بودهام؛, روزي, شخصي, اينکه, ميخواهي, بدهيات, بپردازي, نگذاري, زنجير, مايل, جلوتر, کافه, کوچکي, داخل, چيزي, راهش, ادامه, دهد؛, نتوانست, بيتوجه, لبخند, شيرين, پيشخدمت, باردار, بگذرد, داستان, زندگي, دانست, احتمالاً, هرگز, نخواهد, فهميد, برگشت, بقيه, دلار, بياورد, بيرون, رفته, درحاليکه, دستمال, سفره, يادداشتي, گذاشته, نوشته, خواند, چشمانش, حلقه, موقعيت, نبايد, بگذاري, همان, ماجراي, ميکرد, شوهرش, دوستت, دارم, درست, ميشه, اینو, خوندی, دلتو, کامنت, بذار, هرکی, عشقه, همسرم, ديگري, براي, بروم, سالها, مشترك, سينما, دارد, مطمئن, مادرم, بيوه, مشغلههاي, داشتن, فرزند, موارد, اتفاقي, نامنظم, بزنم, نگراني, شدهبود, گفتم, نظرم, بسيار, دلپذير, امشب, باشيم, جمعه, بردنش, ميرفتم, عصبي, جلوي, لباسي, پوشيده, آخرين, سالگرد, ازدواجش, چهرهاي, روشن, همچون, فرشتگان, ميزد, سوار, دوستانش, گفته, گردش, ميروم, آنها, خيلي, تاثير, قرار, گرفته, بودند, رستوراني, رفتيم, لوكس, نبود, دنجي, نگاه, ميكرد, حاكي, رضايت, چهرهاش, ميديدم, كوچك, بوديم, ميرفتيم, منوي, ميخواند, حالا, وقتش, رسيده, استراحت, انجام, هنگام, صميمانهاي, داشتيم, آنقدر, زديم, داديم, رساندم, اينكه, دعوت, كردم, حمله, قلبي, درگذشت, بعدتر, پاكتي, حاوي, رسيدي, خورديم, همراه, ضميمه, نميدانم, آنجا, خواهم, هزينه, پرداخت, كردهام, همسرت, نخواهي, مفهومي, داشته, دريافتم, اهميت, عزيزانمان, بگوييم, دوستشان, داريم, زماني, شايسته, آنهاست, اختصاص, دهيم, مهمتر, خداوند, خانواده, نيست, عزيزانتان, دهيد, زيرا, نميتوان, امور, واگذار, نمود, هايي, هستن, هروقت, ازشون, بپرسي, چطوري, خوبم, بينن, گنجشک, زمين, دنبال, گرده, راهشون, نپره, بزنن, دستتو, بزارن, جيبشون, آدمايي, کردن, بيشتر, آرامش, گيرن, همونايين, براتون, حاضرن, هرکاري, بکنن, اينا, فرشتن, اذيتشون, نکنين, تنهاشون, نزارين, داغون, همينها, هستند, دنيا, بهتري, کنند, راننده, تاکسياي, محکم, ببندي, بلند, گويد, خوبي, آدمهايي, حواسشان, خسته, مترو, بهشان, دهند, گاهي, بغلشان, بدون, مناسبت, کادو, خرند, مثلا, گويند, ويترين, انگار, نشان, کتابي, پيکسلي, چهار, نرگس, نوبرانه, روند, پيامکهاي, يادشان, خواب, دوستانشان, يادآوري, عزيزند, بهانه, بدخلقي, حوصلگي, کلاس, تازه, صندلي, کنارشان, تعارف, غريبگي, خنده, دريغ, بستني, چوبي, زنند, جدول, بهشون, ميزني, خوابيدن, خوشرويي, جواب, ميدنو, ميگن, ميشدم, ميبينن, سرشار, شورو, ميشن, باهاش, شروع, بازي, حموم, آواز, ميخونن, زيبا, ميکنن, همشون, گرمه, دخترجواني, ازمکزيک, مأموريت, اداري, چندماهه, آرژانتين, منتقل, دوماه, نامه, خوددريافت, مضمون, لوراي, متأسفانه, ديگرنمي, توانم, رابطه, ازراه, دورادامه, بدهم, وبايد, بگويم, دراين, توخيانت, نيستيم, راببخش, وعکسي, برايم, بفرست, باعشق, روبرت, رنجيده, ازهمه, همکاران, ودوستانش, خواهدکه, ازنامزد, برادر, پسرعمو, پسردايي, خودشان, اوقرض, بدهند, وهمه, راکه, باعکس, وفايش, دريک, پاکت, وهمراه, برايش, مراببخش, اماهرچه, فکرکردم, لطفاً, خودت, راازميان, عکسهاي, جداکن, وبقيه, رابه, برگردان, حقيقت, ديگران, برابر, جايي, فکرشو, نمکني, ميگي, شماره, حساب,