کپشن های مربوط به سرکوچه

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی سرکوچه

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

.کپشن خاص.
....
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺍﺗﺎﻕ ﺭﺍ ﺗﻤﯿﺰ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﺗﻮﯼ ِ ﮐﺸﻮﻫﺎ ﮐﻠﯽ ﺟﺰﻭﻩ ﯼ ِﺩﺭﺳﯽ ِ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻡ. ﯾﺎﺩﻡ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺩﻓﻌﻪ ﯼ ﭘﯿﺶ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﮐﺸﻮﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﺮﺗﺐ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﺣﺘﻤﺎﻻ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﺑﻮﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ، ﻫﻨﻮﺯ ﺗﻪ ِﺫﻫﻨﻢ ﺧﯿﺎﻝ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﯿﻦ ﻣﻦ ﻭ ﺭﺷﺘﻪ ﯼ ِ ﻣﻬﻨﺪﺳﯽ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﮐﺮﺩﻡ ﭘﯿﻮﻧﺪﯼ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ. ﭘﯿﻮﻧﺪﯼ ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺿﻌﯿﻒ، ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ِ ﺑﺎ ﺑﯽ ﻣﯿﻠﯽ، ﺍﻣﺎ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻦ ِ ﺁﻥ ﺟﺰﻭﻩ ﻫﺎ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽ ﺷﺪ ﺧﯿﺎﻝ ﮐﻨﻢ ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﺨﻮﺍﻫﻢ ﺍﺯ ﺳﺮ ِ ﺑﯽ ﭘﻮﻟﯽ ﯾﺎ ﺑﺪﺑﺨﺘﯽ ﻧﻘﺶ ﯾﮏ ﻣﻬﻨﺪﺱ ﺭﺍ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﻢ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ ﺩﺭﯼ ﭘﯿﺶ ِ ﺭﻭﯾﻢ ﺑﺎﺯ ﺍﺳﺖ. ﻣﯿﺎﻥ ﻫﻤﺎﻥ ﺟﺰﻭﻩ ﻫﺎ ﯾﮏ ﺻﻔﺤﻪ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺗﻮﺵ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ. ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﯼ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﺑﻮﺩ ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ ﺍﻭﺝ ِ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪﯼ ﻭ ﺳﺮﺧﻮﺭﺩﮔﯽ ﺍﻡ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ِ ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ . ﻭﻗﺘﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪﻡ ﺩﻟﻢ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ِﺳﺮﮔﺸﺘﮕﯽ ﻭ ﻏﻢ ِ ﺁﻥ ﺁﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﺳﺎﺑﻘﺎ ﺑﻮﺩﻡ ﺳﻮﺧﺖ . ﮔﺮﭼﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯽﺷﻨﺎﺧﺘﻢ، ﺍﮔﺮﭼﻪ ﺍﻭ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺁﺩﻡ ﻭ ﺁﻭﺍﺭﮔﯽﻫﺎﺵ، ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﯽ ﻗﺮﺍﺭﯼ، ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎ ﺯﺩﻥ ﻣﯿﺎﻥ ﻧﺨﻮﺍﺳﺘﻦ ﻫﺎ ... ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ِ ﯾﮏ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﺩﻝ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻢ، ﺑﺎ ﺗﺮﺣﻢ ﺁﻥ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺭﺍ ﭘﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩﻡ ... ﭼﻪ ﺳﺎﻟﻬﺎﯼ ِ ﺳﺨﺖ ﻭ ﺳﺮﺩﯼ ﺑﻮﺩ. ﺁﺥ ﭼﻪ ﮐﻼﺱﻫﺎﯾﯽ، ﭼﻪ ﺻﺒﺢ ﻫﺎﯾﯽ . ﭼﻄﻮﺭ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺻﺒﺢ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﺮﺧﯿﺰﺩ ﻭ ﺑﺮﻭﺩ ﺳﺮ ِ ﮐﻼﺳﯽ ﺑﻨﺸﯿﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﻓﺸﺎﺭ ﻻﺯﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﻋﺒﻮﺭ ﯾﮏ ﺳﯿﺎﻝ ﺍﺯ ﯾﮏ ﻟﻮﻟﻪ ﺭﺍ ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﯾﺎ ﻣﺜﻼ ﺩﺑﯽ ﮔﺬﺭﻧﺪﻩ ﺍﺯ ﻓﻼﻥ ﺟﺎ؟ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻓﮑﺮ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﭼﯿﺰﯼ ﺗﻮﯼ ِ ﺳﺮﻡ ﺗﺮﮐﯿﺪ، ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﭼﻪ ﻧﯿﺮﻭﯾﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﺩﺭ ﭘﯿﺶ ﺑُﺮﺩﻥ ِ ﯾﮏ ﺩﯾﻮﺍﻧﮕﯽ، ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻓﮑﺮ ﺷﯿﺸﻪ ﯼ ﺍﺗﺎﻕ ﺣﺘﯽ ﺳﺰﺍﻭﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺗﺮﮎ ﺑﺨﻮﺭﺩ، ﺧﺎﻧﻪ ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻠﺮﺯﺩ ﻭ ﺍﮔﺮ ﮔﻨﺠﺸﮑﯽ ﺁﻥ ﺣﻮﺍﻟﯽ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﺗﺮﺱ ﺑﺎﯾﺪ ﭘﺮ ﻣﯽ ﮐﺸﯿﺪ. ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺟﺎ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺁﺩﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﻭﺭ ﺷﺪ . ﺁﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﻄﺎﻟﺖ ﻭ ﺭﻧﺞ ِ ﺁﻥ ﺳﺎﻟﻬﺎﺵ ﺟﻬﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﻣﭽﺎﻟﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ... ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ  ﺟﺰﻭﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺭﯾﺨﺘﻢ ﺩﻭﺭ . ﺣﺘﯽ ﻧﺮﯾﺨﺘﻤﺸﺎﻥ ﺗﻮﯼ ِ ﺳﻄﻞ ﺯﺑﺎﻟﻪ ﯼ ِ ﺧﺎﻧﻪ، ﺧﯿﺎﻝ ﮐﺮﺩﻡ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻓﺮﺻﺖ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﻧﺪ ﺗﻮﯼ ِ ﮐﺸﻮﻫﺎ، ﺑﺨﺰﻧﺪ ﺳﻤﺖ ِ ﺍﺗﺎﻕ. ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺭﯾﺨﺘﻢ ﺗﻮﯼ ِ ﯾﮏ ﮐﯿﺴﻪ ﻭ ﺑﺮﺩﻣﺸﺎﻥ ﺑﯿﺮﻭﻥ . ﺣﺘﯽ ﺗﺮﺩﯾﺪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺳﺮﮐﻮﭼﻪ ﯼ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺑﮕﺬﺍﺭﻣﺸﺎﻥ ﯾﺎ ﯾﮏ ﮐﻮﭼﻪ ﯼ ﺩﻭﺭﺗﺮ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻨﻢ.

‏چه جوری با دوست پسراتون میرین شمال؟ من تا بقالی سرکوچه هم برم دوبار مامانم زنگ میزنه سه بار بابام که کجایی سریع بیا خونه

زمان می گذرد؛
خیلی چیزها تغییر می کند ؛ یک روز به خودت می آیی و میبینی که دوستان واقعیت را نشناخته ای و دشمنانت به تو لبخند میزنند ! کسانی را ازیاد برده ای که زمانی جزو بهترین هایت بوده اند ؛ با آدمهای جدیدی آشنا میشوی که هرکدام حس جدیدی درتو می کارند و گاهی خاطره ای قدیمی را درتو زنده می کنند ؛ بوی عطرشان گاهی قلبت را می فشارد ،ازبعضی مکان ها با ترس می گذری و خاطره های خنده دارت اشک آور میشوند؛
یک روز صبح ازخواب بیدار میشوی و ازکنار درختی شکوفه دار می گذری که زمانی خالی ازبرگ بود و متوجه میشوی که گلفروشی سرکوچه را به دکه ی روزنامه تبدیل کرده اند وبه این فکرمیکنی که زمان سرسخت ترین چیزها را تغییر می دهد ! حتی باورهایی که زمانی قلبت را میساختند..

. .

زمان می‌گذرد؛
خیلی چیزها تغییر می‌کند؛ یک روز به خودت می‌آیی و می‌بینی که دوستان واقعیت را نشناخته‌ای و دشمنانت به تو لبخند می‌زنند! کسانی را از یاد برده‌ای که زمانی جزو بهترین‌هایت بوده‌اند‌؛ با آدم‌های جدیدی آشنا می‌شوی که هر کدام حس جدیدی در تو می‌کارند و گاهی خاطره‌ای قدیمی را در تو زنده می‌کنند؛ بوی عطرشان گاهی قلبت را می‌فشارد، از بعضی مکان‌ها با ترس می‌گذری و خاطره‌های خنده‌دارت اشک‌ آور می‌شوند؛
یک روز صبح از خواب بیدار می‌شوی و از کنار درختی شکوفه دار می‌گذری که زمانی خالی از برگ بود و متوجه می‌شوی که گل‌فروشی سرکوچه را به دکه‌ی روزنامه تبدیل کرده‌اند و به این فکر می‌کنی که زمان سرسخت‌ترین چیزها را تغییر می‌دهد! حتی باورهایی که زمانی قلبت را می‌ساختند.‌..

#ناهید_آقاطبا

پرسید فرق بین دوست و رفیق، گفتم دوست فقط یک آشناست، یک همکار، یک همکلاسی، حتی یک همسایه گاهی یک همسفر، شاید حتی یک همراه، یک همراه از سرکوچه تا دم خانه مثلا، دوستی یک آشنایی ست که با یک سلام شروع می شود گاهی خداحافظی نگفته تمام می شود. یک اشتباه از دوست بیگانه می سازد اما رفاقت ریشه دارد به روز و ماه و سال نیست، گاهی در یک آن، یک لحظه ریشه می دواند، می رود تا مغز استخوانت، توی تمام جانت، دلت را قرص می کند رفیق به بودنش، به ماندنش، به رفاقتش، دوباره پرسید فرقش، گفتم به هر کس نمی گویی رفیق، رفیق یک جوری آرام جان است، قرار است، دنیا دنیا، دریا دریا هم که فاصله باشد از این قاره تا آن قاره رفیق رفیق می ماند که برای رفاقت نیازی به شباهت نیست....

مریم_سمیع_زادگان

این پیام را برای بهترین رفیقان زندگیتان ارسال کنید... یکدیگر را دوست بدارید!

هرخانه ای
حال و هوای خاص
خودش را دارد

بعضی از خانه ها
همین که وارد میشوی
عجیب آرامت می کنند 
انگار که جادویت کرده باشند 

بعضی از خانه ها رسم شان است 
صبح های جمعه افتاب نزده
تاسرکوچه را آب وجارو میکنند

بعضی از خانه ها ...
هیچ وقت دلتنگی ندارند 

بعضی از خانه ها صبح های زود 
بوی چای تازه دم ونان برشته می دهند 
وظهر ها بوی پیاز داغ ونعنا
وغروب ها بوی هل و دارچین... 

بعضی خانه ها
انگار مامن نورند
بعضی از خانه ها
آبروی یک محله اند 

راستی چرا 
توی قیمت خانه ها
این چیزها حساب نمیشود ؟؟....

شبانه روزم ساعت دستت باشه کسی کاری نداره ها،
کافیه یه روز ساعت نداشته باشی یا خراب باشه
حتی گربه سرکوچه هم میاد ازت میپرسه ببخشید ساعت چنده؟ :|

من اگه جای عطا سعادتی بودم 1 جمــــله ‏ رو به اون بچه های الاف سرکوچه که چه عرض کنم به اون بچه های الاف در خونم معرفی می کردم تا از سرشون راحت بشم...
هم اونا فایده میبردن و هم دیگه خودم راحتتر تو آیفن با زنم حرف میزدم، تازه دیگه چون مزاحمی هم نبود حتی آهنگ شیرین بشکسته رو هم با خیال راحت تو آیفن براش میخوندم؟!.
‏(:

وقتی اخم میکنه میفهمی بایدشالتئبکشی جلو...
اونیکه ازسرمایخ میزنه اماوایمیسه سرکوچه تابری خونه...
اگه اشتباهی بکنی میگی اگه بفهمه میکشتم...
اونیکه خنده و شیطنتش مال خودته واخمش مال بقیه...
به این میگن"مرد"

فانتزی دوران مدرسه من این بود : اون مغازه بزرگ لوازم تحریر سرکوچه مدرسه مال من باشه !

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

کپشن, جوری, دوست, پسراتون, میرین, شمال, بقالی, سرکوچه, دوبار, مامانم, میزنه, بابام, کجایی, سریع, خونه, زمان, گذرد؛, خیلی, چیزها, تغییر, خودت, میبینی, دوستان, واقعیت, نشناخته, دشمنانت, لبخند, میزنند, کسانی, ازیاد, برده, زمانی, بهترین, هایت, بوده, آدمهای, جدیدی, آشنا, میشوی, هرکدام, درتو, کارند, گاهی, خاطره, قدیمی, زنده, کنند, عطرشان, قلبت, فشارد, ازبعضی, مکان, گذری, خنده, دارت, میشوند؛, ازخواب, بیدار, ازکنار, درختی, شکوفه, خالی, ازبرگ, متوجه, گلفروشی, روزنامه, تبدیل, کرده, فکرمیکنی, سرسخت, باورهایی, میساختند, میگذرد؛, میکند؛, میآیی, نشناختهای, بردهای, بودهاند؛, میکارند, خاطرهای, میکنند؛, میفشارد, مکانها, میگذری, خاطرههای, خندهدارت, دکهی, کردهاند, سرسختترین, میدهد, پرسید, رفیق, گفتم, آشناست, همکار, همکلاسی, همسایه, همسفر, شاید, همراه, خانه, مثلا, دوستی, آشنایی, سلام, شروع, خداحافظی, نگفته, تمام, اشتباه, بیگانه, سازد, رفاقت, ریشه, دارد, نیست, لحظه, دواند, استخوانت, جانت, بودنش, ماندنش, رفاقتش, دوباره, فرقش, گویی, آرام, قرار, دنیا, دریا, فاصله, باشد, قاره, برای, نیازی, شباهت, پیام, رفیقان, زندگیتان, ارسال, کنید, یکدیگر, بدارید, هرخانه, هوای, خودش, همین, وارد, عجیب, آرامت, انگار, جادویت, باشند, جمعه, افتاب, نزده, تاسرکوچه, وجارو, دلتنگی, ندارند, تازه, ونان, برشته, دهند, وظهر, پیاز, ونعنا, وغروب, دارچین, مامن, نورند, آبروی, محله, راستی, قیمت, حساب, نمیشود, شبانه, روزم, ساعت, دستت, باشه, کاری, نداره, کافیه, نداشته, باشی, خراب, گربه, میاد, میپرسه, ببخشید, چنده, سعادتی, بودم, جمله, الاف, خونم, معرفی, کردم, سرشون, راحت, اونا, فایده, میبردن, دیگه, خودم, راحتتر, آیفن, میزدم, مزاحمی, نبود, آهنگ, شیرین, بشکسته, خیال, براش, میخوندم, وقتی, میکنه, میفهمی, اونیکه, ازسرمایخ, تابری, اشتباهی, بکنی, میگی, بفهمه, میکشتم, شیطنتش, خودته, واخمش, بقیه, میگن, فانتزی, دوران, مدرسه, مغازه, بزرگ, لوازم, تحریر,