کپشن های مربوط به گذرت

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی گذرت

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

رابطه تون جوری باشه که در هفته ۳/۴ بار گذرتون به داروخونه بیوفته


آخر به غلط روزی
بر من گذرت افتاد

- عراقی

✿ کپشن خاص ✿

‍ قول دهید بگوییدش!
اگر گذرتان افتاد سمت کوچه علی چپ،
یا تنها گیرش آوردید در میان بحبوحه پاییز،
اگر "بی او"گیرش آوردید بگوییدش!
یکی دارد جان میدهد!
فقط سریعتر بیایدوبه دادش برسد که نوشدارو نشود پس از مرگ سهراب...
بگویید مبارک است قدمش...
این خانه را پاگشا کند که یک مریض از تب عشق دارد میمیرد...
شاید به حرمت قدمش شفاء یابد!
صدباره بگوییدش؛
بگوییدش دل خانه اوست...
زودتر بیاید که متروک نشود!

#پریاعدالتخواه

دیشب باز دلم راشڪستۍ...
اما اینبار تمام توانم براۍ جمع ڪردن تیڪه های شڪسته دلم ڪافۍ نبود...
ڪم آوردم...
جاڹ ڪَندم...
دست وپازدم....
بیچاره دلم...
ڪه دراین تلاش من بیشتر خردشد
اماتوچه؟
توچه ڪردۍ؟؟؟؟
تنهاباگلایه هایت نمڪ بززخمهایم زدۍ
نمۍدانم شاید درشهرتو شڪسته هارا بانمڪ بهم میچسبانند....
درشهرماڪه با اشڪ .......
اگرگذرت برشهرما اُفتاد باچتر بیا
هواۍ شهرما همیشه بارانۍست!

دوستان این متن از خودمه! لطف کنین بخونینش و حتی اگه خوشتون نیومد، نطرتون ودرموردش بگین:)
"دل کوچکم دستش را آرام به دیوار میگیرد و به روبرو اما نگاه نمی‌کند!
سنگ کوچکی به پایش گیر میکند... قل میخورد قل میخورد و قل میخورد...  می افتد توی جوی آب باریک...
نگاه خسته اش را به سنگ میدوزد و آه میکشد... صدای سقوط سنگ در وجودش می‌پیچد و چیزی درونش میسوزد دوباره...
خودش را روی دیوار ترک خورده ی روبرو میبیند انگار... دستش را روی زخم میفشارد... اولین سقوط او کی بود؟!! اولین نبودن هیچکسها کی بود؟!! توی کوچه پس کوچه های سیاه ذهنش هیچ چیز معلوم نیست... انگار همه از سوزش و دردهای مدامش خاکستر شده اند... آتشی به پا کرده اند که دودش نه به چشم کسی رفته نه صدای سوختنش حواس کسی را جمع که نه! پرت او کرده...
نگاهش را دوباره به سنگفرش کهنه و فرسوده پیاده رو میدهد و یک چکه زخم به خورد سنگهای ریز زیر پاهایش میرود... به کجا میرود نمی داند... امامیداند که باید رفت... باید از اینجا راهی یک بینهایت نامعلوم شد و در آن حل هم... که دیگر برگشتی نباشد... دیگر حتی نیم  نگاهی به پشت سر نباشد... و آمیخته شدن با یک جنون حتما بهتر از ماندن با مترسک های پوشالی با نگاه های سرد و مغزهای پوچ خواهد بود...
صدای جغدهای بیدار از آن دور ها در هوا جریان می یابد...  کم کم نزدیکتر می آید و روی شانه های باریک و خسته اش سنگینی میکند...
جغدها اما از همه ی موجودات غمگینترند... آنچه او در خواب می دید آنان در سیاهی شب میدیدند و درمی یافتند که شب چه رازهای مگویی را در استینهای بلند و تاریکش پنهان کرده...
به گمانم انسان در شب متولد شد... شبی که آبستن روح های خفته و زخمی ست... که گویی در وجود انسان زیرکانه رخنه کرده و ناله های غمگینشان تارو پودش را سفر میکند و آرام آرام گوشه ای از قلبش را تسخیر میکنند...
و اینگونه ست که انسان درشب  گم شد
درشب  سفر کرد
ودرشب کوچ کرد ونماند
تا شاید جایی دیگر روی این مکعب معلق(که آن هم آنقدر به در و دیوار کهکشان خورده و (شاید سهوا )بی گناهان را ازدرخت آویزان و شکارچیان را بر درخت نشانده که دیگر گوشه ای برایش نمانده)بشود رفت و در زاویه ای  نشست و دیگر برنگشت... نه ندارد...هرجا بنشینی باز آخر کار قل میخوری و گذرت به جاهایی که نباید خواهد افتاد... نه گریزی ست نه گزیری که بشود"نا"یش را از سرش کند...
تا چاره ای باشد... که نیست!!
حتمااین بی زاویه گی، ریشه ی این نبودن تا ابدها را سوزانده است... حتما... "


تویی که ناب ترین فصل هر کتاب منی

شروع وسوسه انگیز شعر ناب منی



من آن سکوت شکسته در آسمان توام

و تو درآمد دنیا و آفتاب منی



چقدر هجمه ی تشویش بی تو بودن ها

تویی که نقطه ی پایان اضطراب منی



برای زندگی ی بی جواب و تکراری

به موقع آمدی و بهترین جواب منی



روان در اوج خیالم چو رود می مانی

همیشه جاری و مانا در عمق خواب منی



نفس پس از گذرت از حساب می افتد

و تو دلیل نفس های بی حساب منی



رها مکن غزلم را همیشه با من باش

که ختم خاطره انگیزه شعر ناب منی


"آسیه رضایی"

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

رابطه, جوری, باشه, هفته, گذرتون, داروخونه, بیوفته, روزی, افتاد, عراقی, کپشن, دهید, بگوییدش, گذرتان, کوچه, تنها, گیرش, آوردید, میان, بحبوحه, پاییز, اوگیرش, دارد, میدهد, سریعتر, بیایدوبه, دادش, برسد, نوشدارو, نشود, سهراب, مبارک, قدمش, خانه, پاگشا, مریض, میمیرد, شاید, حرمت, شفاء, یابد, صدباره, بگوییدش؛, اوست, زودتر, متروک, دیشب, راشڪستۍ, اینبار, تمام, توانم, براۍ, ڪردن, تیڪه, شڪسته, ڪافۍ, نبود, آوردم, ڪَندم, وپازدم, بیچاره, دراین, تلاش, بیشتر, خردشد, اماتوچه, ڪردۍ, هایت, بززخمهایم, نمۍدانم, درشهرتو, هارا, بانمڪ, میچسبانند, درشهرماڪه, اگرگذرت, برشهرما, اُفتاد, باچتر, هواۍ, همیشه, بارانۍست, دوستان, خودمه, کنین, بخونینش, خوشتون, نیومد, نطرتون, ودرموردش, بگین, کوچکم, دستش, آرام, دیوار, میگیرد, روبرو, نگاه, نمیکند, کوچکی, پایش, میخورد, افتد, باریک, خسته, میدوزد, میکشد, صدای, سقوط, وجودش, میپیچد, چیزی, درونش, میسوزد, دوباره, خودش, خورده, میبیند, انگار, میفشارد, اولین, نبودن, هیچکسها, سیاه, ذهنش, معلوم, نیست, سوزش, دردهای, مدامش, خاکستر, آتشی, کرده, دودش, رفته, حواس, نگاهش, سنگفرش, کهنه, فرسوده, پیاده, سنگهای, پاهایش, میرود, داند, امامیداند, باید, اینجا, راهی, بینهایت, نامعلوم, دیگر, برگشتی, نباشد, نگاهی, آمیخته, جنون, حتما, بهتر, ماندن, مترسک, پوشالی, مغزهای, پوچخواهد, جغدهای, بیدار, جریان, نزدیکتر, شانه, سنگینی, موجودات, غمگینترند, آنچه, خواب, آنان, سیاهی, میدیدند, درمی, یافتند, رازهای, مگویی, استینهای, بلند, تاریکش, پنهان, گمانم, انسان, متولد, آبستن, خفته, زخمی, زیرکانه, رخنه, ناله, غمگینشان, تارو, پودش, گوشه, قلبش, تسخیر, میکنند, اینگونه, درشب, ودرشب, ونماند, جایی, مکعب, معلق, آنقدر, کهکشان, سهوا, گناهان, ازدرخت, آویزان, شکارچیان, نشانده, برایش, نمانده, بشود, زاویه, نشست, برنگشت, ندارد, هرجا, بنشینی, میخوری, جاهایی, نباید, گریزی, گزیری, حتمااین, ریشه, ابدها, سوزانده, تویی, ترین, کتاب, شروع, وسوسه, انگیز, سکوت, شکسته, آسمان, توام, درآمد, دنیا, آفتاب, چقدر, هجمه, تشویش, نقطه, پایان, اضطراب, زندگی, جواب, تکراری, موقع, آمدی, بهترین, روان, خیالم, مانی, جاری, مانا, حساب, دلیل, غزلم, خاطره, انگیزه, آسیه, رضایی,