اسفند که عاشق شوی
سال را با بوسه تحویل می کنی
حتی اگر سال نو
نیمه شب از راه برسد
شاید تلفنت
عاشقانه تر از همیشه زنگ بزند
کسی با یک سلام
قبل از سپیده سال بعد
دیوانه ات کند….
اسفند که عاشق شوی
تمام دروغ ها را باور می کنی و
دلت غنج می رود …
می دانم در روزهای آخر سال
دسته کلیدت را گم می کنی
گوشی ات را جا می گذاری
و احساس می کنی که کسی با لحن
عاشقانه من
صدایت می زند
تو عاشقم بودی
در اسفندی که هرگز از تقویمت
پاک نمی شود
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی کند…
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
حسادت فِقَط حسادت سعدی:
اشکم آید
که کسی
سیر،
نگه در تو کند…!
همه قراردادها را ..
روی کاغذ بی جان نمی نویسند..
بعضی از عهد ها را روی قلب می نویسیم..
حواست به این عهد های غیر کاغذی باشد..
شکستنشان یک آدم را می شکند…..
.ذهن ما همچون باغیاست که
.در آن خشم یا ترس
.عشق یا نفرت میتواند رشد کند…
.و این بستگی به ما دارد که کدام دانه را در آن میکاریم!...
خوب است آدمی جوری زندگی کند که آمدنش چیزی به این دنیا اضافه کند…
و رفتنش چیزی از آن کم …!
حضور آدمی باید وزنی در این دنیا داشته باشد
باید که جای پایش در این دنیا بماند
آدم خوب است که آدم بماند و آدم تر از دنیا برود
نیامده ایم تا جمع کنیم
آمده ایم تا ببخشیم
آمده ایم تا عشق را ؛ ایمان را ؛ دوستی را ؛
با دیگران قسمت کنیم و غنی برویم
آمده ایم تا جای خالی را پر کنیم
که فقط و فقط با وجود ما پر میشود و بس !
بی حضور ما نمایش زندگی چیزی کم داشت
آمده یم تا بازیگر خوب صحنه ی زندگی خود باشیم !!!
دلتنگیات زمان و مکان نمیشناسد. هرگاه یادت میکنم
از چشمهایم نازل میشوی.
مانند بارانی که امید را در دل آخرین کبوتر زنده میکند…
یادم میآید حسین اشک هر دلداده ای است ...
" از فتنه ها و وسوسه های زیادِ شهر
اِنی اعوذُ بالحرمِ شاه کربلا ..."
" السلامعلیکیااباعبداللهالحسین "
در هر تپش قلبم حضور معبودیست که
بی منت برایم خدایی می کند….
بی منت می بخشد…
و بی منت عطا می کند…
ای همه هستی…
ای همه شکوه…
ای همه آرامش….
امواج متلاطم درونم را ساحلی نیست جز یادت….
و غوغای روح بی پناهم را پناهی نیست جز حضورت…
وجودم را با ذکر نامت آذین می بندم
و جانم را با یادت متبرک می کنم
و عاشقانه تمنایت می کنم….
یکی از بزرگان میگفت: ما یک گاریچی در محلمان بود، که نفت می برد و به او عمو نفتی می گفتند.
یک روز مرا دید و گفت: سلام. ببخشید خانه تان را گازکشی کرده اید!؟
گفتم: بله!
گفت: فهمیدم. چون سلام هایت تغییر کرده است!
من تعجب کردم، گفتم: یعنی چه!؟
گفت: قبل از اینکه خانه ات گازکشی شود، خوب مرا تحویل می گرفتی، حالم را می پرسیدی. همه اهل محل همینطور بودند. هرکس خانه اش گازکشی میشود، دیگر سلام علیک او تغییر میکند…
از اون لحظه، فهمیدم سی سال سلامم بوی نفت میداد. عوض اینکه بوی انسانیت و اخلاقیات بدهد.
سی سال او را با اخلاق خوب تحويل گرفتم. خیال میکردم اخلاقم خوب است. ولی حالا که خانه را گازکشی کردم ناخودآگاه فکر کردم نیازی نیست به او سلام کنم.
یادمان باشد، سلام مان بوی نیاز ندهد!
میخواهی بروی؟
بهانه میخواهی؟
بگذار من بهانه را دستت بدهم…
برو…
هرکس پرسید چرا؟
بگو…
لجوج بود…
همیشه سرسختانه عاشقم بود…
بگوفریادمیزد…
همه جا فریاد میزد که مرامیخواهد…
بگو دروغ میگفت…
میگفت هرگز ناراحتم نکرده ای…
بگو درگیر بود…
همیشه درگیر افسون نگاهم بود…
بگو بی احساس بود…
به همه ی فریادها،اخم هاوتوهین هایم
فقط لبخند میزد…
بگو او نخواست…
نخواست جزمن کسی در دلش خانه کند…
هــــــی رفــــیـــــ♛ــــــق!
بغض هایم را مسخره نکن! به سه نقطه های آخر حرف هایم نخند! تمام زندگیم نقطه چین است! اینها تمام نوشته های تاریکی ذهن و دنیای من است…
اینجا کلبه ی وحشت من است! چرخ و فلک خاطره هاست… سکوت چشمها و سرسره ی بغض هاست… در دنیای تاریک و سیاه من خبری از گل و درخت نیست!
روشنی نیست…
سیاهی مطلق است…! دوست خوب من!
سکوت کن و رد شو! چشمهایت را ببند تا تن لش زندگی مرده ام را نبینی!
گوشهایت را بگیر تا صدای ناله ها و زجه زدن هایم را نشنوی! در دنیای من؛بی کسی دلتنگی و حسرت بیداد میکند…!
اینجا من هستم و من و من! اینجا بجز من و بغضهایم چیز دیگری نیست! هیچی نگو…
نخند… اشک نریز… ترحم نکن…
فقط رد شو…!