کپشن های مربوط به پوشال

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی پوشال

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

هرکجا که هستید
شمارو دعوت میکنم به
[ بوی #پوشال_های_خیس_کولر..]


#تصور_کنید..




چہ رفتن‌ها ڪہ مےارزد
بہ ماندن‌هاے پوشالے...



‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌

‌چہ رفتن ها ڪہ مے ارزد بہ بودن هاے پوشالے
چہ آغوشے، چہ امّیدے بہ این احساس تو خالے

ڪبوتر با ڪبوتر ماندہ اما از سر اجبار
در این دنیاے تودرتو، تو دیگر از چہ مینالے؟

یڪے را دوستش دارے ڪہ او دنبال غیر از توست
ڪجا دیدے جهانے را بہ این شوریدہ احوالے؟

ڪلاغِ آخرِ قصہ هنوزم ماندہ در راهست
براے آخرے زیبا، دگر پیدا چہ تمثالے

بمان تنها ڪہ تنهایے بہ این تن ها شرف دارد
چہ رفتن ها ڪہ مے ارزد بہ بودن هاے پوشالے...

کشاورزي يک مزرعه ی بزرگ گندم داشت. زمين حاصلخيزی که گندم آن زبانزد خاص و عام بود.
هنگام برداشت محصول بود. شبی از شبها روباهی وارد گندمزار شد و بخش کوچکی از مزرعه را لگدمال کرد و به پيرمرد کمی ضرر زد.
پيرمرد کينه ی روباه را به دل گرفت. بعد از چند روز روباه را به دام انداخت و تصميم گرفت از حيوان انتقام بگيرد. مقداری پوشال را به روغن آغشته کرده، به دم روباه بست و آتش زد.
روباه شعله ور در مزرعه به اينطرف و آن طرف می دويد و کشاورز بخت برگشته هم به دنبالش.
در اين تعقيب و گريز، گندمزار به خاکستر تبديل شد...
وقتي کينه به دل گرفته و در پی انتقام هستيم، بايد بدانيم آتش اين انتقام، دامن خودمان را هم خواهد گرفت!

بهتر است ببخشيم و بگذريم...

خواب دیدم آب ها زندانی اند
بادها سرگرم سرگردانی اند

لاله از روی شقایق خسته است
لحظه از دست دقایق خسته است

کومه های عشق پوشالی شده 
عشق ورزی ,عین بقالی شده

مهر می ورزی تعجب می گنند
گرم می آیی تعصب می کنند

لاف می بافی همه کف می زنند
هجو می گویی مضاعف می زنند
* * *
صبح آمد,خواب از چشمم پرید
تیغ بیداری خیالم را درید 

با خودم گفتم کمی اندیشه کن 
بار دیگر عاشقی را پیشه کن

عاشقی یعنی تبسم های سبز
رویش زیبای گندم های سبز 

رقص نیلوفر به روی دست آب
بوسه ای داغ از لبان آفتاب

عاشقی یعنی بیا همت کنیم 
تلخ یا شیرین ,بیا قسمت کنیم

دست های مهربانم مال تو
اشک های بی زبانم مال تو

نه ! بگو اصلا تمامم مال تو 
هر چه دارم ننگ و نامم مال تو
* * *
عاشقی یعنی که از خود گم شدن 
در پی گم گشته ی مردم شدن

چون ندیدم خوشتر از آواز عشق
باز عشق و باز عشق و باز عشق

قول هایمان "بی اعتبار"
حرف هایمان "نا خالص"
عشق هایمان "پوشالی"
محبت هایمان "قلابی"
خوبی هایمان "تظاهر"
دیدارهایمان "تفاخر"
صورت ها "پر رنگ"
سیرت ها "بی رنگ"
شعار بدون "عمل"
قضاوت بدون "عدل"
و...........
در کدام نقطه از انسانیت ایستاده ایم؟؟؟؟؟؟!!!
یادش بخیر
یک روزی دروغگو دشمن خدا بود.......

ببخشید جهنـــــم دربست؟ …

نگاه هایمان ” هــــرزه ”

آغوش هایمان ” هـــوس ”

قول هایمان ”بی اعتبار ”

حرفــــــ هایمان ” ناخالص ”

عشــــق هایمان ”پوشالی”

محبتـــــــ هایمان ” قلابی”

خوبی هایمان ” تظاهـــــر ”

دیدارهایمان ”تفاخـــــــر”

صورتها “پررنگــــــــ “

سیرتها “بیرنگــــــــ”

شعار بدون ”عمـل”

قضاوتـــ بدون ”عدل”

در کدام نقطه از انسانیتــــ ایستاده ایم!!!

کشاورزی یک مزرعه بزرگ گندم داشت
زمین حاصلخیزی که گندم آن زبانزد خاص و عام بود
هنگام برداشت محصول بود
شبی از شبها روباهی وارد گندمزار شد و بخش کوچکی از مزرعه را لگدمال کرد
و به پیرمرد کمی ضررزد.
پیرمردکینه روباه را به دل گرفت
بعد از چند روز روباه را به دام انداخت و تصمیم گرفت از حیوان انتقام بگیرد
مقداری پوشال را به روغن آغشته کرده به دم روباه بست و آتش زد
روباه شعله وردر مزرعه به اینطرف وآن طرف میدوید وکشاورز بخت برگشته هم به دنبالش
در این تعقیب و گریز گندمزار به خاکستر تبدیل شد
وقتی کینه به دل گرفته ودر پی انتقام هستیم
باید بدانیم آتش این انتقام دامن خودمان را هم خواهد گرفت
ببخشیم وبگذریم

دوستان این متن از خودمه! لطف کنین بخونینش و حتی اگه خوشتون نیومد، نطرتون ودرموردش بگین:)
"دل کوچکم دستش را آرام به دیوار میگیرد و به روبرو اما نگاه نمی‌کند!
سنگ کوچکی به پایش گیر میکند... قل میخورد قل میخورد و قل میخورد...  می افتد توی جوی آب باریک...
نگاه خسته اش را به سنگ میدوزد و آه میکشد... صدای سقوط سنگ در وجودش می‌پیچد و چیزی درونش میسوزد دوباره...
خودش را روی دیوار ترک خورده ی روبرو میبیند انگار... دستش را روی زخم میفشارد... اولین سقوط او کی بود؟!! اولین نبودن هیچکسها کی بود؟!! توی کوچه پس کوچه های سیاه ذهنش هیچ چیز معلوم نیست... انگار همه از سوزش و دردهای مدامش خاکستر شده اند... آتشی به پا کرده اند که دودش نه به چشم کسی رفته نه صدای سوختنش حواس کسی را جمع که نه! پرت او کرده...
نگاهش را دوباره به سنگفرش کهنه و فرسوده پیاده رو میدهد و یک چکه زخم به خورد سنگهای ریز زیر پاهایش میرود... به کجا میرود نمی داند... امامیداند که باید رفت... باید از اینجا راهی یک بینهایت نامعلوم شد و در آن حل هم... که دیگر برگشتی نباشد... دیگر حتی نیم  نگاهی به پشت سر نباشد... و آمیخته شدن با یک جنون حتما بهتر از ماندن با مترسک های پوشالی با نگاه های سرد و مغزهای پوچ خواهد بود...
صدای جغدهای بیدار از آن دور ها در هوا جریان می یابد...  کم کم نزدیکتر می آید و روی شانه های باریک و خسته اش سنگینی میکند...
جغدها اما از همه ی موجودات غمگینترند... آنچه او در خواب می دید آنان در سیاهی شب میدیدند و درمی یافتند که شب چه رازهای مگویی را در استینهای بلند و تاریکش پنهان کرده...
به گمانم انسان در شب متولد شد... شبی که آبستن روح های خفته و زخمی ست... که گویی در وجود انسان زیرکانه رخنه کرده و ناله های غمگینشان تارو پودش را سفر میکند و آرام آرام گوشه ای از قلبش را تسخیر میکنند...
و اینگونه ست که انسان درشب  گم شد
درشب  سفر کرد
ودرشب کوچ کرد ونماند
تا شاید جایی دیگر روی این مکعب معلق(که آن هم آنقدر به در و دیوار کهکشان خورده و (شاید سهوا )بی گناهان را ازدرخت آویزان و شکارچیان را بر درخت نشانده که دیگر گوشه ای برایش نمانده)بشود رفت و در زاویه ای  نشست و دیگر برنگشت... نه ندارد...هرجا بنشینی باز آخر کار قل میخوری و گذرت به جاهایی که نباید خواهد افتاد... نه گریزی ست نه گزیری که بشود"نا"یش را از سرش کند...
تا چاره ای باشد... که نیست!!
حتمااین بی زاویه گی، ریشه ی این نبودن تا ابدها را سوزانده است... حتما... "

گاه هایمان ” هرزه ” شده اند
آغوش هایمان بوی ” هوس ” گرفته اند
قول هایمان ” بی اعتبار ” است
حرف هایمان ” خالص ” نیست
عشق هایمان ” پوشالی ” شده است
محبت هایمان ” قلابی ” شده
خوبی هایمان فقط ” تظاهر ” به خوبی ست
عبادتمان همه چیز است جز ” بندگی ” خدا . . .
رنگ و لعاب صورت ها هر روز بیشتر میشود
و رنگ و لعاب دل ها هر روز کم تر . . .
افکارمان ” غربی ” شده است
آزادی از نظرمان آزاد بودن پوشش است نه آزاد بودن عقیده ,
همه کارها را با پاداش میخواهیم
اما تا این که جزا ببینیم فریادمان به آسمان میرسد . . .
فرهنگ اصیل خودمان را کنار گذاشته ایم و فرهنگ به اصطلاح ” مدرن ” را برگزیده ایم
شلوار پاره میپوشیم چون ” مد ” است !
لباس های ساده و مناسب را کنار میگذاریم چون ” افت کلاس ” است !
شعار میدهیم بدون ” عمل ” . . .
قضاوت میکنیم بدون ” عدل ” . . .
سوال من این است ما در کدام نقطه از انسانیت ایستاده ایم ؟

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

هرکجا, هستید, شمارو, دعوت, میکنم, تصورکنید, رفتنها, مےارزد, ماندنهاے, پوشالے, بودن, آغوشے, امّیدے, احساس, خالے, ڪبوتر, ماندہ, اجبار, دنیاے, تودرتو, دیگر, مینالے, دوستش, دارے, دنبال, توست, دیدے, جهانے, شوریدہ, احوالے, ڪلاغِ, آخرِ, هنوزم, راهست, براے, آخرے, زیبا, پیدا, تمثالے, بمان, تنهایے, دارد, کشاورزي, مزرعه, بزرگ, گندم, داشت, زمين, حاصلخيزی, زبانزد, هنگام, برداشت, محصول, شبها, روباهی, وارد, گندمزار, کوچکی, لگدمال, پيرمرد, کينه, گرفت, انداخت, تصميم, حيوان, انتقام, بگيرد, مقداری, روغن, آغشته, کرده, شعله, اينطرف, دويد, برگشته, دنبالش, تعقيب, گريز, خاکستر, تبديل, وقتي, گرفته, هستيم, بايد, بدانيم, دامن, خودمان, خواهد, بهتر, ببخشيم, بگذريم, خواب, دیدم, زندانی, بادها, سرگرم, سرگردانی, لاله, شقایق, خسته, لحظه, دقایق, کومه, پوشالی, ورزی, بقالی, تعجب, گنند, تعصب, کنند, بافی, زنند, گویی, مضاعف, چشمم, پرید, بیداری, خیالم, درید, گفتم, اندیشه, عاشقی, پیشه, یعنی, تبسم, رویش, زیبای, نیلوفر, بوسه, لبان, آفتاب, کنیم, شیرین, قسمت, مهربانم, زبانم, اصلا, تمامم, دارم, نامم, مردم, ندیدم, خوشتر, آواز, هایمان, اعتبار, خالص, محبت, قلابی, خوبی, تظاهر, تفاخر, صورت, سیرت, شعار, بدون, قضاوت, کدام, نقطه, انسانیت, ایستاده, یادش, بخیر, روزی, دروغگو, دشمن, ببخشید, جهنم, دربست, نگاه, هرزه, ناخالص, صورتها, پررنگ, سیرتها, بیرنگ, کشاورزی, زمین, حاصلخیزی, پیرمرد, ضررزد, تصمیم, حیوان, بگیرد, وردر, اینطرف, میدوید, وکشاورز, تعقیب, گریز, تبدیل, وقتی, کینه, هستیم, باید, بدانیم, ببخشیم, وبگذریم, دوستان, خودمه, کنین, بخونینش, خوشتون, نیومد, نطرتون, ودرموردش, بگین, کوچکم, دستش, آرام, دیوار, میگیرد, روبرو, نمیکند, پایش, میخورد, افتد, باریک, میدوزد, میکشد, صدای, سقوط, وجودش, میپیچد, چیزی, درونش, میسوزد, دوباره, خودش, خورده, میبیند, انگار, میفشارد, اولین, نبودن, هیچکسها, کوچه, سیاه, ذهنش, معلوم, نیست, سوزش, دردهای, مدامش, آتشی, دودش, حواس, نگاهش, سنگفرش, کهنه, فرسوده, پیاده, میدهد, سنگهای, پاهایش, میرود, داند, امامیداند, اینجا, راهی, بینهایت, نامعلوم, برگشتی, نباشد, نگاهی, آمیخته, جنون, حتما, مترسک, مغزهای, پوچخواهد, جغدهای, جریان, یابد, نزدیکتر, شانه, سنگینی, موجودات, غمگینترند, آنچه, آنان, سیاهی, میدیدند, درمی, یافتند, رازهای, مگویی, استینهای, بلند, تاریکش, پنهان, گمانم, متولد, آبستن, خفته, زخمی, زیرکانه, رخنه, ناله, غمگینشان, تارو, پودش, گوشه, قلبش, تسخیر, میکنند, اینگونه, درشب, ودرشب, ونماند, شاید, جایی, مکعب, معلق, آنقدر, کهکشان, سهوا, گناهان, ازدرخت, آویزان, شکارچیان, نشانده, برایش, نمانده, بشود, زاویه, نشست, برنگشت, ندارد, هرجا, بنشینی, میخوری, گذرت, جاهایی, نباید, افتاد, گریزی, گزیری, چاره, حتمااین, ریشه, ابدها, سوزانده, عبادتمان, بندگی, لعاب, بیشتر, میشود, افکارمان, غربی, آزادی, نظرمان, پوشش, عقیده, کارها, پاداش, میخواهیم, ببینیم, فریادمان, آسمان, میرسد, فرهنگ, اصیل, کنار, گذاشته, اصطلاح, مدرن, برگزیده, شلوار, پاره, میپوشیم, لباس, ساده, مناسب, میگذاریم, کلاس, میدهیم, میکنیم, سوال,