کپشن های مربوط به بساطش

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی بساطش

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

محرم
ماه بالیدن است نه نالیدن
بساطش اموزه است نه موزه
تمرین خوب نگریستن است نه خوب گریستن
نماد شعور مذهب است نه شور مذهب
منتظران به هوش باشید:
که حسین را منتظرانش کشتند

خاطره ای از یک پزشک متخصص اطفال

من دکتر س.ص متخصص اطفال هستم.
سالها قبل چکی از بانک نقد کردم و بیرون آمدم ؛
کنار بانک دستفروشی بساط باطری ، ساعت ،فیلم و اجناس دیگری پهن کرده بود.
دیدم مقداری هم سکه دو ریالی در بساطش ریخته است.

آن زمان تلفنهای عمومی با سکه های دو ریالی کار میکردند.
جلو رفتم یک تومان به او دادم و گفتم دو ریالی بده ؛
او با خوشرویی پولم را با دو سکه بهم پس داد و گفت: اینها صلواتی است!

گفتم: یعنی چه؟ گفت: برای سلامتی خودت صلوات بفرست و سپس به نوشته روی میزش اشاره کرد.
(دو ریالی صلواتی موجود است)

باورم نشد ، ولی چند نفر دیگر هم
مراجعه کردند و به آنها هم...

گفتم: مگر چقدر درآمد داری که این همه دو ریالی مجانی میدهی؟

با کمال سادگی گفت:
۲۰۰ تومان که ۵۰ تومان آن را در راه خدا و برای این که کار مردم راه بیفتد دو ریالی میگیرم و صلواتی میدهم.

مثل اینکه سیم برق به بدنم وصل کردند، بعد از یک عمر که برای پول دویدم و حرص زدم ،دیدم این دست فروش از من خوشبخت تر است که یک چهارم از مالش را برای خدا میدهد،
در صورتی که من تاکنون به جرأت میتوانم بگویم یک قدم به راه خدا نرفتم و یک مریض مجانی نیز نپذیرفتم .

احساساتی شدم و دست کردم ده تومان به طرف او گرفتم .
آن جوان با لبخندی مملو از صفا گفت: برای خدا دادم که شما را خوشحال کنم . این بار یک اسکناس صد تومانی به طرفش گرفتم و او باز همان حرفش را تکرار کرد.

من که خیلی مغرور تشریف دارم مثل یخی در گرمای تابستان آب شدم...

به او گفتم : چه کاری میتوانم بکنم؟ گفت: خیلی کارها آقا! شغل شما چیست؟ گفتم: پزشکم.
گفت: آقای دکتر شب های جمعه در مطب را باز کن و مریض صلواتی بپذیر. نمیدانید چقدر ثواب دارد!

صورتش را بوسیدم و در حالی که گریان شده بودم ، خودم را درون اتومبیلم انداختم و به منزل رفتم.
دگرگون شده بودم ،
ما کجا اینها کجا؟!

از آن روز دادم تابلویی در اطاق انتظار
مطبم نوشتند با این مضمون؛


دوستان و آشنایان طعنه ام زدند،
اما گفته های آن دست فروش در گوشم همیشه طنین انداز بود و این بیت سعدی:

گفت باور نمی کردم که تو را
بانگ مرغی چنین کند مدهوش
گفت این شرط آدمیت نیست
مرغ تسبیح گوی و ما خاموش ..


راستى یك سوال :

شغل شما چیه؟

چیزی در جیبش صدا داد و تکان خورد
گوشی موبایلش را درآورد...
پیامک را خواند:
سلام . خوبی آقا ؟؟؟
شنیدم کارشناسی ارشد را هم گرفتی !
تبریک میگم و امیدوارم همچنان موفق باشی...
لبخندی زد و گوشی را در جیب شلوارش گذاشت !
از داخل ساکش دسته ای دی وی دی بیرون آورد
بساطش را کنار پیاده رو پهن کرد و بین جمعیت فریاد زد :
دی وی دی هزار....
دی وی دی هزار...

چیزی در جیبش صدا داد و تکان خورد
گوشی موبایلش را درآورد...
پیامک را خواند:
سلام.خوبی آقا؟؟؟
شنیدم کارشناسی ارشد را هم گرفتی !
تبریک میگم و امیدوارم((همچنان)) موفق باشی...
لبخندی زد و گوشی را در جیب شلوارش گذاشت!
از داخل ساکش دسته ای دی وی دی بیرون آورد
بساطش را کنار پیاده رو پهن کردو بین جمعیت فریاد زد:
دی وی دی هزار...
دی وی دی هزار...

دیروز شیطان را دیدم

در حوالی میدان بساطش را پهن کرده بود ؛

فریب می فروخت!!

مردم دورش جمع شده بودند،هیاهو میکردند،هول میدادند و بیشتر میخواستند

توی بساطش همه چیز بود : غرور،حرص،دروغ،جنایت و...

هرکس چیزی می خریدو در ازایش چیزی می داد

بعضی ها تکه ای از قلبشان را میدادند

و بعضی پاره ای از روحشان را

بعضی ها ایمانشان را میدادند

و بعضی آزادگیشان را

شیطان میخندیدو دهانش بوی گند جهنم میداد،حالم را به هم میزد،انگار ذهنم را خواند

موذیانه خندید و گفت :

من کاری با کسی ندارم

فقط گوشه ای بساطم را پهن کرده ام و آرام نجوا میکنم

نه قیلوقال میکنم و نه کسی را مجبور میکنم چیزی از من بخرد

می بینی! آدم ها خودشان دور من جمع شده اند

آن وقت سرش را نزدیکتر آورد و گفت:

البته تو با اینها فرق میکنی

تو زیرکی و مومن،زیرکی و ایمان آدم را نجات می دهد

اینها ساده اند و گرسنه،در ازای هرچیز فریب میخورند

ساعتها کنار بساطش نشستم تا اینکه چشمم به جعبه ی عبادت افتاد ک لابه لای چیز دیگر بود

دور از چشم شیطان آنرا برداشتم و توی جیبم گذاشتم

با خود گفتم:بگذار یکبارم که شده کسی چیزی را از شیطان بدزدد

به خانه آمدم و در کوچک جعبه ی عبادت را باز کردم

توی آن اما جز غرور چیزی نبود

جعبه عبادت از دستم افتاد و غرور توی اتاق ریخت

فریب خورده بودم،فریب

دستم را روی قلبم گذاشتم ، نبود!

فهمیدم ک آنرا کنار بساط شیطان جاگذاشتم

تمام راه دویدم،تمام را لعنتش کردم،تمام راه خدا خدا کردم

میخواستم عبادت دروغی اش را توی سرش بکوبم و قلبم را پس بگیرم

به میدان رسیدم،شیطان اما نبود

آنوقت نشستم و های های گریه کردم،اشک هایم ک تمام شد

بلند شدم تا بی دلی ام را با خود ببرم

ک صدایی شنیدم....

صدای قلبم را

و همانجا بی اختیار ب سجده افتادم و زمین را بوسیدم

به شکرانه قلبی ک پیدا شده بود.

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

محرم, بالیدن, نالیدن, بساطش, اموزه, تمرین, نگریستن, نماد, شعور, مذهب, منتظران, باشید, حسین, منتظرانش, کشتند, خاطره, پزشک, متخصص, اطفال, دکتر, هستم, سالها, بانک, کردم, بیرون, آمدم, کنار, دستفروشی, باطری, ساعت, فیلم, اجناس, دیگری, کرده, دیدم, مقداری, ریالی, ریخته, زمان, تلفنهای, عمومی, میکردند, رفتم, تومان, دادم, گفتم, خوشرویی, پولم, اینها, صلواتی, یعنی, برای, سلامتی, خودت, بفرست, نوشته, میزش, اشاره, موجود, باورم, مراجعه, آنها, چقدر, درآمد, مجانی, میدهی, کمال, سادگی, مردم, بیفتد, میگیرم, میدهم, اینکه, بدنم, دویدم, خوشبخت, چهارم, مالش, میدهد, صورتی, تاکنون, جرأت, میتوانم, بگویم, نرفتم, مریض, نپذیرفتم, احساساتی, گرفتم, جوان, لبخندی, مملو, خوشحال, اسکناس, تومانی, طرفش, همان, حرفش, تکرار, خیلی, مغرور, تشریف, دارم, گرمای, تابستان, کاری, بکنم, کارها, چیست, پزشکم, آقای, جمعه, بپذیر, نمیدانید, ثواب, دارد, صورتش, بوسیدم, حالی, گریان, بودم, خودم, درون, اتومبیلم, انداختم, منزل, دگرگون, تابلویی, اطاق, انتظار, مطبم, نوشتند, مضمون؛, دوستان, آشنایان, طعنه, زدند, گفته, گوشم, همیشه, طنین, انداز, سعدی, بانگ, مرغی, چنین, مدهوش, آدمیت, نیست, تسبیح, خاموش, راستى, سوال, چیزی, جیبش, تکان, خورد, گوشی, موبایلش, درآورد, پیامک, خواند, خوبی, شنیدم, کارشناسی, ارشد, گرفتی, تبریک, میگم, امیدوارم, همچنان, موفق, شلوارش, گذاشت, داخل, ساکش, دسته, پیاده, جمعیت, فریاد, هزار, کردو, دیروز, شیطان, حوالی, فریب, فروخت, دورش, بودند, هیاهو, میدادند, بیشتر, میخواستند, دروغ, جنایت, هرکس, خریدو, ازایش, بعضی, قلبشان, پاره, روحشان, ایمانشان, آزادگیشان, میخندیدو, دهانش, جهنم, حالم, میزد, انگار, ذهنم, موذیانه, ندارم, گوشه, بساطم, آرام, نجوا, میکنم, قیلوقال, مجبور, بخرد, بینی, خودشان, نزدیکتر, البته, میکنی, زیرکی, مومن, نجات, ساده, گرسنه, هرچیز, میخورند, ساعتها, نشستم, چشمم, جعبه, عبادت, افتاد, لابه, آنرا, برداشتم, جیبم, گذاشتم, بگذار, یکبارم, بدزدد, خانه, کوچک, نبود, دستم, اتاق, خورده, قلبم, فهمیدم, جاگذاشتم, تمام, لعنتش, میخواستم, دروغی, بکوبم, بگیرم, رسیدم, آنوقت, گریه, هایم, بلند, ببرم, صدایی, همانجا, اختیار, سجده, افتادم, زمین, شکرانه, قلبی, پیدا,