کپشن های مربوط به ازدر

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی ازدر

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

مـــــــــن مــــرد شدم ازدرد

مـن مـرد شدم از دود

وقتی بـــــه جــاۍ دســـتات

سیگـار دستم بــــــود

دریاعمیقه،امااجازه میده امواج سطح دریابه ساحل برسند
مثل دریاامواج زودگذرزندگی رابه بهترینهاهدایت کن
دریاسطح وعمق داره،رازدریاتعادل بین آنهاست
مثل دریا بیکران باش
وازتندبادحوادث نترس

خیلیا ازدرون داغون هستن ولی لبخندمیزنن تا کسی غمشون رو نفهمه

صدایی ازدرون بامن میگوید:
شروع فصل سردتنهاییست........

بعضی ها شبیه انجیر رسیده می مانند که یکهو از آسمان می افتند دردامن رنگ و وارنگ زندگی ات....
آنقدر بی هوا که نمیدانی چه شد...چگونه شد...اصلا خودت را میزنی به بی خیالی واز بودنش لذت میبری....
بعضی ها شبیه عطربهارنارنجی هستند درکوچه پس کوچه های پیچ درپیچ دلت...نفس میکشی آنقدر عمیق که عطر
بودنشان را تاآخرین لحظه ی عمرت در ریه هایت ذخیره کنی..
بعضی ها شبیه ماهی قرمز کوچکی هستندکه افتاده انددر تنگ بلورین روزگارت,جانت راباجان ودل درهوایشان تازه میکنی...
بعضی ها,اصلا چرا ازدر ودیوار مثال بزنیم؟؟
بعضی ها آرامش مطلق اند..لبخندشان,تلالو برق چشمانشان,صدای آرامشان...اصل کارتپش قلبشان...
انگار که یک دنیا آرامش را به رگ وریشه ات تزریق می کند...وآنقدر عزیزندکه,
خدابهشت رایک جاگذاشته زیرپایشان.....
بعضی هابودنشان,همین ساده بودنشان..همین نفس کشیدنشان؛یک عالمه لبخندمینشاند گوشه لبمان...
اصلا خداجان؛
درخلقت بعضی ها سنگ تمام گذاشته ای....سایه شان کم نشود ازروزگارمان.....................
"آمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن"

ﻣﺘﻮﻟﺪ ﭼﻪ ﺳﺎﻟﯽ ﻫﺴﺘﯽ
۱۳۵۵ -سخت کوش
۱۳۵۶ -ﻓﺪﺍﮐﺎﺭ
۱۳۵۷ -با معرفت
۱۳۵۸ -شجاع
۱۳۵۹ -باغیرت
۱۳۶۰ -پرتلاش
۱۳۶۱ -احساساتی
۱۳۶۲ -خجالتی
?۱۳۶۳ -راستگو
۱۳۶۴ -زود رنج
۱۳۶۵ -با مرام
۱۳۶۶ -ﻭﻓﺎﺩﺍﺭ
۱۳۶۷ -بیزار ازخیانت
۱۳۶۸ -ﻣﻬﺮﺑﻮﻥ
۱۳۶۹ -ﺧﻮﺵ ﺳﻠﯿﻘﻪ
۱۳۷۰ -خوش خبر
۱۳۷۱ -زیبارو
۱۳۷۲ -متنفرازدروغ
۱۳۷۳ -شیک پوش
۱۳۷۴ -عاشق
۱۳۷۵ -ﻟﻮﺱ وبامزه
۱۳۷۶ -تو دل برو
۱۳۷۷ -ﺧﻮﺷﮕﻞ
۱۳۷۸ -وفادار
۱۳۷۹ -مدرن
۱۳۸۰ -تا١٣٩٣ دايناسور

دوستان این متن از خودمه! لطف کنین بخونینش و حتی اگه خوشتون نیومد، نطرتون ودرموردش بگین:)
"دل کوچکم دستش را آرام به دیوار میگیرد و به روبرو اما نگاه نمی‌کند!
سنگ کوچکی به پایش گیر میکند... قل میخورد قل میخورد و قل میخورد...  می افتد توی جوی آب باریک...
نگاه خسته اش را به سنگ میدوزد و آه میکشد... صدای سقوط سنگ در وجودش می‌پیچد و چیزی درونش میسوزد دوباره...
خودش را روی دیوار ترک خورده ی روبرو میبیند انگار... دستش را روی زخم میفشارد... اولین سقوط او کی بود؟!! اولین نبودن هیچکسها کی بود؟!! توی کوچه پس کوچه های سیاه ذهنش هیچ چیز معلوم نیست... انگار همه از سوزش و دردهای مدامش خاکستر شده اند... آتشی به پا کرده اند که دودش نه به چشم کسی رفته نه صدای سوختنش حواس کسی را جمع که نه! پرت او کرده...
نگاهش را دوباره به سنگفرش کهنه و فرسوده پیاده رو میدهد و یک چکه زخم به خورد سنگهای ریز زیر پاهایش میرود... به کجا میرود نمی داند... امامیداند که باید رفت... باید از اینجا راهی یک بینهایت نامعلوم شد و در آن حل هم... که دیگر برگشتی نباشد... دیگر حتی نیم  نگاهی به پشت سر نباشد... و آمیخته شدن با یک جنون حتما بهتر از ماندن با مترسک های پوشالی با نگاه های سرد و مغزهای پوچ خواهد بود...
صدای جغدهای بیدار از آن دور ها در هوا جریان می یابد...  کم کم نزدیکتر می آید و روی شانه های باریک و خسته اش سنگینی میکند...
جغدها اما از همه ی موجودات غمگینترند... آنچه او در خواب می دید آنان در سیاهی شب میدیدند و درمی یافتند که شب چه رازهای مگویی را در استینهای بلند و تاریکش پنهان کرده...
به گمانم انسان در شب متولد شد... شبی که آبستن روح های خفته و زخمی ست... که گویی در وجود انسان زیرکانه رخنه کرده و ناله های غمگینشان تارو پودش را سفر میکند و آرام آرام گوشه ای از قلبش را تسخیر میکنند...
و اینگونه ست که انسان درشب  گم شد
درشب  سفر کرد
ودرشب کوچ کرد ونماند
تا شاید جایی دیگر روی این مکعب معلق(که آن هم آنقدر به در و دیوار کهکشان خورده و (شاید سهوا )بی گناهان را ازدرخت آویزان و شکارچیان را بر درخت نشانده که دیگر گوشه ای برایش نمانده)بشود رفت و در زاویه ای  نشست و دیگر برنگشت... نه ندارد...هرجا بنشینی باز آخر کار قل میخوری و گذرت به جاهایی که نباید خواهد افتاد... نه گریزی ست نه گزیری که بشود"نا"یش را از سرش کند...
تا چاره ای باشد... که نیست!!
حتمااین بی زاویه گی، ریشه ی این نبودن تا ابدها را سوزانده است... حتما... "

هرقدر هم که محکم باشی
یک نقطه
یک لبخند
یک نگاه
یک عطرآشنا
یک صدا
یک یاد
ازدرون داغونت میکند
هرقدرهم که محکم باشی!!!!!!!!!!!

نامه:
شروع کن یک قدم با تو تمام گام های مانده اش با من !!!
پروردگارت باتومی گوید:
تورادر بیکران دنیای تنهایان
رهایت من نخواهم کرد
بساط روزی خود رابه من بسپار
رها کن غصه ی یک لقمه نان و آب فردا را
تو راه بندگی طی کن

عزیزا من خداییم را خوب می دانم
تو دعوت کن مرا برخود
به اشکی … به یا خدایی، میهمانم کن
که من چشمان اشک آلوده ات را دوست می دارم

طلب کن خالق خود را
بجو مارا
توخواهی یافت
تو عاشق می شوی برما
وعاشق می شوم برتو
که وصل عاشق و معشوق هم
آهسته می گویم..خدایی عالمی دارد...

قسم بر عاشقان پاک با ایمان
قسم براسب های خسته درمیدان
تورادربهترین اوقات آوردم
قسم برعصر روشن
تکیه کن برمن
قسم برروز هنگامی که عالم رابگیرد نور
قسم براختران روشن اما دور
رهایت من نخواهم کرد

بخوان مارا...
که می گوید که توخواندن نمی دانی ؟
توبگشا لب....

توغیرازما مگرخدای دیگری داری...؟
رها کن غیر ما را
آشتی کن باخدای خود...
تو غیر از ما چه می جویی ؟
تو با هر کس به جز با ما چه می گویی ؟
وتوبی من چه داری ؟ هیچ!!
بگو با ما چه کم داری عزیزم؟هیچ!!

هزاران کهکشان و کوه ودریا را
وخورشید وگیاه ونوروهستی را
برای جلوه ی خود آفریدم من
ولی وقتی تو را من آفریدم
برخودم احسنت می گفتم
توئی زیباتر ازخورشید زیبایم
تویی والا ترین مهمان دنیایم
که دنیا بی تو چیزی چون تو را کم داشت

تو ای محبوب ترین مهمان دنیایم
نمی خوانی چرا ما را...؟؟
مگر آیا کسی هم با خدایش قهر می گردد...؟؟؟

هزاران توبه ات را گرچه بشکستی
ببینم من تورا ازدرگهم راندم...؟
اگردرروزگار سختی ات خواندی مرا
اما به روز شادیت یک لحظه هم یادم نمی کردی
به رویت بنده ی من هیچ آوردم ؟؟

که می ترساندت ازمن ؟
رها کن آن خدای دور
آن نا مهربان معبود
آن مخلوق خود را

این منم پروردگار مهربانت … خالقت
اینک صدایم کن مرا به قطره اشکی
به پیش آور دو دست خالی خود را
با زبان بسته ات کاری ندارم
لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم

غریب این زمین خاکی ام
آیا عزیزم حاجتی داری؟
توای ازما کنون برگشته …
کلام آشتی را تو نمی دانی؟
ببینم چشم های خیست آیا گفته ای دارند...؟

بخوان ما را بگردان قبله ات را سوی ما
اینک وضوئی کن خجالت می کشی از من... ؟
بگوجز من کس دیگر نمی فهمد
به نجوایی صدایم کن
بدان آغوش من باز است...

برای درک آغوشم
شروع کن یک قدم با تو
تمام گام های مانده اش با من... !!
M

غم ازدرون مرا متلاشی کرد
کاهیده قطره قطره تنم در زلال اشک
من پیشرفت کاهش جان را درون دل
احساس می کنم ...
احساس می کنم ،
که تو بخشیده ای به من
این پرشکوه جوشش پر شوکت غرور
در من نه انتظار و نه امیدی
امید بازگشت تو ؟
بی حاصل !
من از تو بی نیازتر از مردگان گور ...
دیگر به من مبخش
احساس دوست داشتن جاودانه را
با سکر بی خیالی
اعصاب خویش را
تخدیر می کنم ..

من قامت بلند تو را در قصیده ای
با نقش قلب سنگ تو تصویر می کنم ..

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

ازدرد, وقتی, دستات, سیگار, دستم, دریاعمیقه, امااجازه, میده, امواج, دریابه, ساحل, برسند, دریاامواج, رابه, دریاسطح, وعمق, داره, آنهاست, بیکران, نترس, خیلیا, ازدرون, داغون, هستن, غمشون, نفهمه, صدایی, بامن, میگوید, شروع, بعضی, شبیه, انجیر, رسیده, مانند, یکهو, آسمان, افتند, دردامن, وارنگ, زندگی, آنقدر, نمیدانی, چگونه, اصلا, خودت, میزنی, خیالی, بودنش, میبری, هستند, درکوچه, درپیچ, میکشی, بودنشان, تاآخرین, لحظه, عمرت, هایت, ذخیره, ماهی, قرمز, کوچکی, هستندکه, افتاده, انددر, بلورین, روزگارت, جانت, راباجان, درهوایشان, تازه, میکنی, ودیوار, مثال, بزنیم, آرامش, مطلق, لبخندشان, تلالو, چشمانشان, آرامشان, کارتپش, قلبشان, انگار, دنیا, وریشه, تزریق, وآنقدر, عزیزندکه, خدابهشت, رایک, جاگذاشته, زیرپایشان, هابودنشان, همین, ساده, عالمه, گوشه, لبمان, خداجان؛, درخلقت, تمام, سایه, نشود, آمین, ۱۳۵۵, ۱۳۵۶, ۱۳۵۷, معرفت, ۱۳۵۸, شجاع, ۱۳۵۹, باغیرت, ۱۳۶۰, پرتلاش, ۱۳۶۱, احساساتی, ۱۳۶۲, خجالتی, ۱۳۶۳, راستگو, ۱۳۶۴, ۱۳۶۵, مرام, ۱۳۶۶, ۱۳۶۷, بیزار, ازخیانت, ۱۳۶۸, ۱۳۶۹, ۱۳۷۰, ۱۳۷۱, زیبارو, ۱۳۷۲, ۱۳۷۳, ۱۳۷۴, عاشق, ۱۳۷۵, وبامزه, ۱۳۷۶, ۱۳۷۷, ۱۳۷۸, وفادار, ۱۳۷۹, مدرن, ۱۳۸۰, تا١٣٩٣, دايناسور, دوستان, خودمه, کنین, بخونینش, خوشتون, نیومد, نطرتون, ودرموردش, بگین, کوچکم, دستش, میگیرد, روبرو, نگاه, نمیکند, میخورد, افتد, باریک, خسته, میدوزد, میکشد, سقوط, وجودش, میپیچد, چیزی, درونش, میسوزد, دوباره, خودش, خورده, میبیند, میفشارد, اولین, نبودن, هیچکسها, سیاه, ذهنش, معلوم, نیست, سوزش, دردهای, مدامش, خاکستر, آتشی, کرده, دودش, رفته, حواس, نگاهش, سنگفرش, کهنه, فرسوده, پیاده, میدهد, سنگهای, پاهایش, میرود, داند, امامیداند, باید, اینجا, راهی, بینهایت, نامعلوم, دیگر, برگشتی, نباشد, نگاهی, آمیخته, جنون, حتما, بهتر, ماندن, مترسک, پوشالی, مغزهای, پوچخواهد, جغدهای, بیدار, جریان, یابد, نزدیکتر, شانه, سنگینی, موجودات, غمگینترند, آنچه, خواب, آنان, سیاهی, میدیدند, درمی, یافتند, رازهای, مگویی, استینهای, بلند, تاریکش, پنهان, گمانم, انسان, متولد, آبستن, خفته, زخمی, زیرکانه, رخنه, ناله, غمگینشان, تارو, پودش, تسخیر, میکنند, اینگونه, درشب, ودرشب, ونماند, شاید, جایی, مکعب, معلق, کهکشان, سهوا, گناهان, ازدرخت, آویزان, شکارچیان, نشانده, برایش, نمانده, بشود, زاویه, نشست, برنگشت, ندارد, هرجا, بنشینی, میخوری, گذرت, جاهایی, نباید, گریزی, گزیری, چاره, حتمااین, ابدها, سوزانده, هرقدر, محکم, باشی, نقطه, عطرآشنا, داغونت, هرقدرهم, نامه, پروردگارت, باتومی, تورادر, دنیای, تنهایان, رهایت, نخواهم, بساط, روزی, بسپار, لقمه, فردا, بندگی, عزیزا, خداییم, دانم, دعوت, برخود, اشکی, میهمانم, آلوده, دارم, خالق, مارا, توخواهی, برما, وعاشق, برتو, معشوق, آهسته, گویم, عالمی, عاشقان, ایمان, براسب, درمیدان, اوقات, آوردم, برعصر, روشن, تکیه, برمن, برروز, هنگامی, رابگیرد, براختران, بخوان, توخواندن, توبگشا, توغیرازما, مگرخدای, دیگری, داری, آشتی, باخدای, جویی, وتوبی, عزیزم, هزاران, ودریا, وخورشید, وگیاه, ونوروهستی, جلوه, آفریدم, برخودم, احسنت, گفتم, توئی, زیباتر, ازخورشید, زیبایم, تویی, والا, ترین, مهمان, دنیایم, داشت, محبوب, خوانی, خدایش, گردد, توبه, گرچه, بشکستی, ببینم, ازدرگهم, راندم, سختی, خواندی, شادیت, یادم, کردی, رویت, بنده, ترساندت, ازمن, مهربان, معبود, مخلوق, مهربانت, خالقت, اینک, صدایم, قطره, خالی, زبان, بسته, کاری, ندارم, غوغای, بشکسته, شنیدم, غریب, زمین, خاکی, حاجتی, توای, کنون, برگشته, کلام, خیست, گفته, دارند, بگردان, قبله, وضوئی, بگوجز, فهمد, نجوایی, بدان, آغوش, آغوشم, متلاشی, کاهیده, زلال, پیشرفت, کاهش, بخشیده, پرشکوه, جوشش, شوکت, غرور, انتظار, امیدی, بازگشت, حاصل, نیازتر, مردگان, مبخش, داشتن, جاودانه, اعصاب, خویش, تخدیر, قامت, قصیده, تصویر,