کپشن های مربوط به کارگاه

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی کارگاه

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

در کارگاه عشقت

بـی‌تـو هـر آنـچه بــافــم

والـله نـه پـود ماند

والله نه تار ماند...

برایم نوشت :
زن بودن
غم انگیز ترین شادی دنیاست
و نمیدانی من به خاطر "تو" چقدر به اشک هایم لبخند زده ام
و در جواب گفتم
من هرگز از زن بودنم غمگین نبوده ام
من زنی توانمند و موفق هستم که به زن بودنم افتخار می کنم و از ته دل به زندگی لبخند می زنم !

پ .ن :
به دانشجویان کارگاه هنر زن بودن گفتم :
برای اینکه همیشه به زندگی لبخند بزنید باید قوی باشید
گلناز پرسید :
زن قوی رو تعریف کنید
گفتم : زنی که نه تنها خوشبختی را از مرد رویاهایش نخواهد بلکه خودش منشا خوشبختی باشد
زنی که به جای اینکه دست خوش شرایط باشد شرایط را تحت تاثیر خود قرار دهد
و ...
. .

از جنگل
به کارگاه چوب بری رفتند
صندلی، نیمکت، میز
آنکه عاشق تر بود
پنجره شد...

#حمید_جدیدی

آورده اند که نوشیروانِ عادل را، در شکارگاهی، صید کباب کردند و نمک نبود.
غلامی به روستا رفت تا نمک آرَد .
نوشیروان گفت :
نمک به قیمت بِستان ، تا رسمی نشود و ده خراب نگردد .
گفتند : از این قدر چه خلل آید ؟
گفت : بنیاد ظلم در جهان ، اندکی بوده است .هر که آمد برو مزیدی کرده تا بدین غایت رسیده...

"گلستان سعدی"

آهنگری پس از گذراندن جوانی پرشر و شور، تصمیم گرفت روحش را وقف خدا کند. سال‌ها با علاقه کار کرد، به دیگران نیکی کرد، اما با تمام پرهیزگاری، در زندگی‌اش اوضاع درست به نظر نمی‌آمد.
حتی مشکلاتش مدام بیش‌تر می‌شد.

یک روز عصر، دوستی که به دیدنش آمده بود و از وضعیت دشوارش مطلع شد، گفت: واقعا که عجبا. درست بعد از این که تصمیم گرفته‌ای مرد خداترسی بشوی، زندگی‌ات بدتر شده،
نمی‌خواهم ایمانت را ضعیف کنم اما با وجود تمام رنجهایی که در مسیر معنویت به خود داده‌ای، زندگیی‌ات بهتر نشده.

آهنگر مکث کرد و بلافاصله پاسخ نداد.

سرانجام بعد از سکوتی پُر معنا
اینگونه پاسخ داد :

در این کارگاه، فولاد خام برایم می‌آورند و باید از آن شمشیر بسازم.
می‌دانی چه طور این کار را می‌کنم؟
اول تکه‌ی فولاد را به اندازه‌ی جهنم حرارت می‌دهم تا سرخ شود. بعد با بی‌رحمی، سنگین‌ترین پتک را بر می‌دارم و پشت سر هم به آن ضربه می‌زنم، تا این که فولاد، شکلی را بگیرد که می‌خواهم. بعد آن را در تشت آب سرد فرو می‌کنم، و تمام این کارگاه را بخار آب می‌گیرد، فولاد به خاطر این تغییر ناگهانی دما، ناله می‌کند و رنج می‌برد.
باید این کار را آن قدر تکرار کنم تا به شمشیر مورد نظرم دست یابم. یک بار کافی نیست.
آهنگر مدتی سکوت کرد و سپس ادامه داد:

گاهی فولادی که به دستم می‌رسد، نمی‌تواند تاب این عملیات را بیاورد. حرارت، ضربات پتک و آب سرد، تمامش را ترک می‌اندازد. می‌دانم که این فولاد، هرگز تیغه‌ی شمشیر مناسبی در نخواهد آمد. آنوقت است که آنرا به میان انبوه زباله‌های کارگاه میاندازم.
باز مکث کرد و بعد ادامه داد:

می‌دانم که در آتش رنج فرو می‌روم. ضربات پتکی را که زندگی بر من وارد کرده، پذیرفته‌ام، و گاهی به شدت احساس سرما می‌کنم. انگار فولادی باشم که از آبدیده شدن رنج می‌برد. اما تنها دعایی که به درگاه خداوند دارم این است :

«خدای من، از آنچه برای من خواسته‌ ای صرفنظر نکن تا شکلی را که می‌خواهی ، به خود بگیرم. به هر روشی که می‌پسندی ادامه بده ؛ هر مدت که لازم است، ادامه بده، اما هرگز، هرگز مرا به کوه زباله‌های فولادهای بی فایده پرتاب نکن»

خودت باش!!!
کَسیم خوشش نیومد...!
نیومد...
به درک
اینجا کارگاه مجسمه سازی نیست که!


قوانینی که نیوتن از قلم انداخت

قانون صف:
اگر شما از یک صف به صف دیگری رفتید، سرعت صف قبلی بیشتر از صف فعلی خواهد شد.
قانون تلفن:
اگر شما شماره ای را اشتباه گرفتید، آن شماره هیچگاه اشغال نخواهد بود.
قانون تعمیر:
بعد از این که دست تان حسابی گریسی شد، بینی شما شروع به خارش خواهد کرد.
قانون کارگاه:
اگر چیزی از دست تان افتاد، قطعاً به پرت ترین گوشه ممکن خواهد خزید.

قانون معذوریت:
اگر بهانه تان پیش رئیس برای دیر آمدن پنچر شدن ماشین تان باشد، روز بعد واقعاً به خاطر پنچر شدن ماشین تان، دیرتان خواهد شد.

قانون حمام:
وقتی که خوب زیر دوش خیس خوردید تلفن شما زنگ خواهد زد.

قانون روبرو شدن:
احتمال روبرو شدن با یک آشنا وقتی که با کسی هستید که مایل نیستید با او دیده شوید افزایش می یابد.

قانون نتیجه:
وقتی می خواهید به کسی ثابت کنید که یک ماشین کار نمی کند، کار خواهد کرد.

قانون بیومکانیک:
نسبت خارش هر نقطه از بدن با میزان دسترسی آن نقطه نسبت عکس دارد.

قانون تئاتر:
کسانی که صندلی آنها از راه روها دورتر است دیرتر می آیند.
قانون قهوه:
قبل از اولین جرعه از قهوه داغتان، رئیس تان از شما کاری خواهد خواست که تا سرد شدن قهوه طول خواهد کشید.

طنز...قوانینی ک نیوتون از قلم انداخت

قانون قهوه:
قبل از اولین جرعه از قهوه داغتان، رئیس‌تان از شما کاری خواهد خواست که تا سرد شدن قهوه طول خواهد کشید.

قانون صف:
اگر شما از یک صف به صف دیگری رفتید، سرعت صف قبلی بیشتر از صف فعلی خواهد شد.

قانون تلفن:
اگر شما شماره‌ای را اشتباه گرفتید، آن شماره هیچگاه اشغال نخواهد بود.
قانون تعمیر:
بعد از این که دست‌تان حسابی گریسی شد، بینی شما شروع به خارش خواهد کرد.
قانون کارگاه:
اگر چیزی از دست‌تان افتاد، قطعاً به پرت‌ترین گوشه ممکن خواهد خزید.
قانون معذوریت:
اگر بهانه‌تان پیش رئیس برای دیر آمدن پنچر شدن ماشین‌تان باشد، روز بعد واقعاً به خاطر پنچر شدن ماشین‌تان، دیرتان خواهد شد.
قانون حمام:
وقتی که خوب زیر دوش خیس خوردید تلفن شما زنگ خواهد زد.
قانون روبرو شدن:
احتمال روبرو شدن با یک آشنا وقتی که با کسی هستید که مایل نیستید با او دیده شوید افزایش می یابد.
قانون نتیجه:
وقتی می‌خواهید به کسی ثابت کنید که یک ماشین کار نمی کند، کار خواهد کرد.
قانون بیومکانیک:
نسبت خارش هر نقطه از بدن با میزان دسترسی آن نقطه نسبت عکس دارد.
قانون تئاتر:
کسانی که صندلی آنها از راه‌روها دورتر است دیرتر می‌آیند.

عروسکا ... عروسکا ... کجایید ؟!
چهارزانو میشینم ، چشمامو می بندم و میرم تو فکر. مثل ایکیوسان. میرم به کودکی. دلتنگی هامو، خاطره هامو ورق می زنم..

یادش بخیر..

دلم برای معصومیت هایدی تنگه ، برای اون چهره ی غمگین حنا پشت ماشین نخ ریسی. برای شجاعت های پسر شجاع و پیپِ پدرش.

دیگه تو کوچه خیابونا اثری از رد پای ترنادو نیست. روی در و دیوارهای شهر علامت z نمیبینم. حتی روی شکم چاق گروهبان گارسیا ها.

هنوز وقتی دریا می رم دلم یه غول خوشگل صورتی میخواد. دوست دارم محکم بشینم پشت سرندیپیتی و همه ی دریا رو زیر آبی بریم.

این روزا روی پاگرد پله ها هرچقدر هم منتظر بمونی ،حتی سایه ی بابالنگ درازو هم نمیتونی ببینی.

مادربزرگه اگه الان زنده باشه ، فکر کنم دیگه تنهاست. یا شاید با هاپوکمار. من از همون اول می دونستم هیچکس جز هاپوکمار از ته دل مادربزرگه رو دوست نداره.

دلم برای تام سایر و هاکلبری هم خیلی تنگه. رفیق هم رفیقای قدیم.

هنوزم وقتی یاد غربت و عشق گالیور میفتم دلم میگیره.

این روزا دیگه کسی واسه رسیدن هاچ به مادرش دعا نمیکنه.

اون موقعا ،آدم اخموها رو هم می شد دوست داشت. دلم برای کاکروی دوست داشتنیم تنگ شده. به دلم موند که یه بار تیم سوباسا رو شیش تایی کنن...

اون روزا هرچی اسفناج می خوردم ، بازوهام مثل بازوهای ملوان زبل قلمبه نمی شد..

هنوز کارهای خارق العاده ی کارگاه گجت خودمونو خیلی دوست تر دارم از آتیش بازی های این بِن تِن..

بشکن ! من نمیشکنم! چی بود چی بود؟ شیشه شکست!

شیشه نبود

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

کارگاه, عشقت, بیتو, آنچه, بافم, والله, ماند, برایم, نوشت, بودن, انگیز, ترین, شادی, دنیاست, نمیدانی, خاطر, چقدر, هایم, لبخند, جواب, گفتم, هرگز, بودنم, غمگین, نبوده, توانمند, موفق, هستم, افتخار, زندگی, دانشجویان, اینکه, همیشه, بزنید, باید, باشید, گلناز, پرسید, تعریف, کنید, تنها, خوشبختی, رویاهایش, نخواهد, بلکه, خودش, منشا, باشد, شرایط, تاثیر, قرار, جنگل, رفتند, صندلی, نیمکت, آنکه, عاشق, پنجره, حمیدجدیدی, آورده, نوشیروانِ, عادل, شکارگاهی, کباب, کردند, غلامی, روستا, آرَد, قیمت, بِستان, رسمی, نشود, خراب, نگردد, گفتند, بنیاد, جهان, اندکی, مزیدی, کرده, بدین, غایت, رسیده, گلستان, سعدی, آهنگری, گذراندن, جوانی, پرشر, تصمیم, گرفت, روحش, سالها, علاقه, دیگران, نیکی, تمام, پرهیزگاری, زندگیاش, اوضاع, درست, نمیآمد, مشکلاتش, مدام, بیشتر, میشد, دوستی, دیدنش, آمده, وضعیت, دشوارش, مطلع, واقعا, عجبا, گرفتهای, خداترسی, بشوی, زندگیات, بدتر, نمیخواهم, ایمانت, ضعیف, وجود, رنجهایی, مسیر, معنویت, دادهای, زندگییات, بهتر, نشده, بلافاصله, پاسخ, نداد, سرانجام, سکوتی, معنا, اینگونه, فولاد, میآورند, شمشیر, بسازم, میکنم, تکهی, اندازهی, جهنم, حرارت, میدهم, بیرحمی, سنگینترین, میدارم, ضربه, میزنم, شکلی, بگیرد, بخار, میگیرد, تغییر, ناگهانی, ناله, میکند, میبرد, تکرار, مورد, نظرم, یابم, کافی, نیست, مدتی, ادامه, فولادی, دستم, میرسد, نمیتواند, عملیات, بیاورد, ضربات, تمامش, میاندازد, میدانم, تیغهی, مناسبی, آنوقت, آنرا, انبوه, زبالههای, میاندازم, میروم, پتکی, وارد, پذیرفتهام, احساس, سرما, انگار, باشم, آبدیده, دعایی, درگاه, خداوند, خدای, خواسته, صرفنظر, میخواهی, بگیرم, روشی, میپسندی, لازم, فولادهای, فایده, پرتاب, خودت, کَسیم, خوشش, نیومد, اینجا, مجسمه, سازی, قوانینی, نیوتن, انداخت, قانون, دیگری, رفتید, سرعت, قبلی, فعلی, تلفن, شماره, اشتباه, گرفتید, هیچگاه, اشغال, تعمیر, حسابی, گریسی, بینی, شروع, خارش, چیزی, افتاد, قطعاً, گوشه, ممکن, خزید, معذوریت, بهانه, رئیس, آمدن, پنچر, ماشین, واقعاً, دیرتان, حمام, وقتی, خوردید, روبرو, احتمال, آشنا, هستید, مایل, نیستید, شوید, افزایش, یابد, نتیجه, خواهید, ثابت, بیومکانیک, نسبت, نقطه, میزان, دسترسی, دارد, تئاتر, کسانی, آنها, روها, دورتر, دیرتر, آیند, قهوه, اولین, جرعه, داغتان, کاری, کشید, نیوتون, رئیستان, شمارهای, دستتان, پرتترین, بهانهتان, ماشینتان, میخواهید, راهروها, میآیند, عروسکا, کجایید, چهارزانو, میشینم, چشمامو, بندم, میرم, ایکیوسان, کودکی, دلتنگی, هامو, خاطره, یادش, بخیر, معصومیت, هایدی, تنگه, چهره, شجاعت, پیپِ, پدرش, دیگه, کوچه, خیابونا, اثری, ترنادو, دیوارهای, علامت, نمیبینم, گروهبان, گارسیا, هنوز, دریا, خوشگل, صورتی, میخواد, محکم, بشینم, سرندیپیتی, بریم, روزا, پاگرد, هرچقدر, منتظر, بمونی, سایه, بابالنگ, درازو, نمیتونی, ببینی, مادربزرگه, الان, زنده, باشه, تنهاست, شاید, هاپوکمار, همون, دونستم, هیچکس, نداره, سایر, هاکلبری, خیلی, رفیق, رفیقای, قدیم, هنوزم, غربت, گالیور, میفتم, میگیره, واسه, رسیدن, مادرش, نمیکنه, موقعا, اخموها, داشت, کاکروی, داشتنیم, موند, سوباسا, تایی, هرچی, اسفناج, خوردم, بازوهام, بازوهای, ملوان, قلمبه, کارهای, خارق, العاده, خودمونو, آتیش, بازی, بشکن, نمیشکنم, شیشه, شکست,