کپشن های مربوط به بدنش

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی بدنش

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

‏یکی از حساس‌ترین چیزها برای هرکس چهره و بدنشه،
اینقدر راحت و بی‌ملاحظه ایراد از شکل و بدن کسی نگیرید،
شما یه جمله میگی یادت میره ولی طرف مثل کارد میخوره تو قلبش.
بماند که اصلا به من و شما مربوط نیست.
بماند که دلش بشکنه ممکنه تاوان بدید
لطفا با آدما مهربون باشیم...

نسبت سطح بال زنبور
به بدنش بسیار کم است
بر اساس قوانین آیرودینامیک
پرواز او ممکن نیست!
اما او این را نمی داند
و پرواز می کند!

‏-دکتر حالش چطوره؟
+ما هر کاری از دستمون برمی‌اومد براش کردیم ولی متاسفانه بدنش شعورو پس می‌زنه...

شهید مدافع حرم حجت اصغری شربیانی

موقع اعزام حجت یه گوشه کز کرده بود رفته بود تو فکر،یکی از مسئولین متوجه اش شد ،گفت حجت چرا تو فکری اگر نگرانی و تردید داری، میتونیم اعزامت نکنیم اجباری نیست حتی الان که موقع اعزام فرا رسیده، میگفت حجت لبخندی زد وگفت نه بابا دارم به این فکر میکنم که میشه من هم مثل حضرت عباس شهید بشم!
رفیق حجت میگفت پس از آن شهادت حماسی و رشادت وار حجت که باعث نجات تعدادی از رزمنده ها هم شد،وقتی بدنش رو برگرداندند دو تا دستاش قطع شده بود... درست مثل حضرت عباس

به یاد شهدا صلوات

خدا به آدم دستور داد گندم نخور !

وقتی خورد ،

اولین سیلی خدا به او برهنه شدن بدنش بود !!

این نشان می‌دهد که رها کردن لباس ،

سیلی خداست، نه تمدن !!!

آگاه باشید این پوست نازک تن طاقت آتش دوزخ را ندارد، پس به خودتان رحم کنید، شما مصیبت های دنیا را آزموده اید آیا ناراحتی یکی از نزدیکان خود را بر اثر خاری که در بدنش فرو رفته، یا زمین خورده و پایش مجروح گشته، یاریگ های داغ بیابان او را رنج داده دیدهاید که تحمل آن چه مشکل است؟
پس چگونه می شود تحمل کرد که در میان دو طبقه آتش در کنار سنگ های گداخته همنشین شیطان باشید آیا می دانید وقتی مالک دوزخ بر آتش غضب کند شعله ها بر روی هم می غلتند و یکدیگر را می کوبند و در میان درهای جهنم به هرطرف زبانه می کشند ؟!؟
✥ نهج البلاغه ↭ خطبه 183 ✥

دوم دبیرستان که بودیم یه بار امتحان هماهنگ زیست داشتیم
از ساعت 6 عصر که نشستم پاش!!!
شب ساعت 3.5 پا شدم!!! :|
فردا صبحش بیدار شدم همینجوری سرجام نشسته بودم ...
یهوووووووو
یه حالت عرفانی و متفکرانه بهم دست داد در بحر مکاشفت مستغرق شدم با خودم فکر کردم :
قلب و رگ و خون گیاهان.....دقیقا کجای بدنشونه؟؟؟ :/
یه نیم ساعت اینا فک کردم به هیچ نتیجه ای نرسیدم :/
پا شدم برم از بیرون یه علف بکنم کالبد شکافی کنم :/
یهوووووووووو یه ندای درونی گفت :
الاغ!!!مگه گیاهانم قلب دارن؟؟؟ :@

«هم قد گلوله توپ بود
گفتن: چه جوری اومدی اینجا؟
گفت: با التماس!
گفتن: چه جوری گلوله رو بلند می‌کنی میاری؟
گفت: با التماس!
به شوخی گفتن، می‌دونی آدم چه جوری شهید میشه؟
لبخندی زد و گفت: با التماس!
...
وقتی تکه‌های بدنش رو که جمع می‌کردن، فهمیدم چقدر التماس کرده...».

ﻣﺎﺭ ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ .... ﺷﺒﻲ ﻣﺎﺭ ﺑﺰﺭﮔﻲ ﻭﺍﺭﺩ ﺩﻛﺎﻥ ﻧﺠﺎﺭﻱ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﺑﺮﺍﻱ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻥ ﻏﺬﺍ. ﻭ ﻋﺎﺩﺕ ﻧﺠﺎﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻌﻀﻲ ﺍﺯ ﻭﺳﺎﻳﻞ ﻛﺎﺭﺵ ﺭﺍ ﺭﻭﻱ ﻣﻴﺰ ﺑﮕﺬﺍﺭﺩ ﺍﻥ ﺷﺐ ﻫﻢ ﺍﺭﻩ ﻛﺎﺭﺵ ﺭﻭﻱ ﻣﻴﺰ ﺑﻮﺩ ﻫﻤﻴﻨﻄﻮﺭ ﻛﻪ ﻣﺎﺭ ﮔﺸﺘﻲ ﻣﻴﺰﺩ ﺑﺪﻧﺶ ﺑﻪ ﺍﺭﻩ ﮔﻴﺮ ﻣﯿﻜﻨﺪ ﻭ ﻛﻤﻲ ﺯﺧﻢ ﻣﻴﺸﻮﺩ . ﻣﺎﺭ ﺧﻴﻠﻲ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺍﺭﻩ ﺭﺍ ﮔﺎﺯ ﻣﻴﮕﻴﺮﺩ ﻛﻪ ﺳﺒﺐ ﺧﻮﻧﺮﻳﺰﻱ ﺩﻭﺭ ﺩﻫﺎﻧﺶ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﺍﻭ ﻧﻤﻴﻔﻬﻤﺪ ﻛﻪ ﭼﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﻲ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﺭﻩ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺣﻤﻠﻪ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﻭ ﻣﺮﮔﺶ ﺣﺘﻤﻲ ﺳﺖ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﻣﻴﮕﯿﺮﺩ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺩﻓﺎﻉ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺷﺪﻳﺪﺗﺮ ﺣﻤﻠﻪ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺩﻭﺭ ﺍﺭﻩ ﺑﺪﻧﺶ ﺭﺍ ﭘﻴﭽﺎﻧﺪ ﻭ ﻫﻲ ﻓﺸﺎﺭ ﺩﺍﺩ. ﻧﺠﺎﺭ ﺻﺒﺢ ﻛﻪ ﺁﻣﺪ ﺭﻭﻱ ﻣﻴﺰ ﺑﺠﺎﯼ ﺍﺭﻩ ﻻﺷﻪﺀ ﻣﺎﺭﻱ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﺯﺧﻢ ﺁﻟﻮﺩ ﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﻓﻘﻂ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺑﻴﻔﻜﺮﻱ ﻭ ﺧﺸﻢ ﺯﻳﺎﺩ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺍﺣﻴﺎﻧﺎ ﺩﺭﻟﺤﻈﻪ ﺧﺸﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﻧﺠﺎﻧﻴﻢ ﺑﻌﺪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﻴﺸﻮﻳﻢ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺭﻧﺠﺎﻧﺪﻩ ﺍﻳﻢ ﻭ ﻣﻮﻗﻌﻲ ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﺩﺭﻙ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﻛﻪ ﺧﻴﻠﻲ ﺩﻳﺮ ﺷﺪﻩ ... ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺑﻴﺸﺘﺮﺍﺣﺘﻴﺎﺝ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﭼﺸﻢ ﭘﻮﺷﻲ ﻛﻨﻴﻢ ﺍﺯ ﺍﺗﻔﺎﻗﻬﺎ، ﺍﺯﺁﺩﻣﻬﺎ ، ﺍﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭﻫﺎ ، ﮔﻔﺘﺎﺭﻫﺎ ! ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﭼﺸﻢ ﭘﻮﺷﻲ ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ ﻭ ﺑﺠﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻳﺎﺩ ﺩﻫﻴﻢ، ﭼﻮﻥ ﻫﺮ ﻛﺎﺭﻱ ﺍﺭﺯﺵ ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺭﻭﺑﺮﻭﻳﺶ ﺑﺎﻳﺴﺘﻲ ﻭﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻛﻨﻲ ...!

چفیه هاتان را به دست فراموشی سپردیم و وصیت نامه هایتان را نخوانده رها کردیم .
پلاکهایتان را که تا دیروز نشانی از شما بود امروز گمنام مانده است .
کسی دیگر به سراغ سربندهایتان نمی رود
دیگر کسی نیست که در وصف گلهای لاله و شقایق شاعرانه ترین احساسش را بسراید و بگوید :
چرا آلاله آنقدر سرخ است
چرا کسی نپرسید مزار حاج حسین بصیر کجاست
و چرا شهید محمدرضا در قبر خندید...


چرا وقتی که گفتیم :
یک گردان که همگی سربند یا حسین (ع ) بسته بودند شهید شدند کسی تعجب نکرد
چرا وقتی گفتند :
تنی معبر عبور دیگران از میدان مین شد شانه ای نلرزید
چرا هیچ کس نپرسید : به کدامین گناه هفتاد پاسدار را در شهر پاوه سربریدند
وقتی که گفتیم بعد از پانزده سال پیکر شهیدی را سالم از زیر خاک بیرون آوردند کسی تعجب نکرد
ولی با نام حقوق بشر حق را پایمال کردند.

چرا نمی دانیم شیمیائی چیست و زخم شیمیایی چقدر دردناک است
شاید ما نیز از تاولهای بدنشان می ترسیم که روزی بترکد و ما نیز شیمیائی شویم .
شاید اگر رنج آنها را می دیدیم درک می کردیم که چطور میشود یک عمر با درد زیست
نمیدانم که چرا کسی نپرسید چگونه خدا خرمشهر را آزاد کرد !!
ای شهیدان ما بعد از شما هیچ نکردیم .
آن ندای یا حسین (ع ) که ما را به کربلا نزدیک و نزدیکتر می کرد دیگر بگوش نمی رسد.
یادتان هست که به دختران این کشور گفتید سرخی خونمان را به سیاهی چادرتان به امانت می دهیم .
آیا دختران ما امانت دار خوبی بودند و خونتان را فرش راه رهگذران نکردند .
یادتان هست هنگامی که گفتید :
رفتیم تا آسمانی شویم و شما بمانید و بگوئید که بر یاران خمینی (ره ) چه گذشت .

رفتید ولی یادمان رفت که حتی یادمانتان را در یک هفته برگزار کنیم .
جایتان خالی اینجا عده ای فرهنگ شهادت را خشونت طلبی می نامند و شهید را خشونت طلب
وقتی حکایت شما را گفتیم فقط پچ پچی سر دادند و رفتند تا صلح را در کتاب جنگ و صلح تولستوی جستجو کنند.
رفتند تا با نام شهید کیسه بدوزند ولی نفهمیدند که چطور بسیجیان همپای امامشان جام زهر را نوشیدند و چقدر سخت بود.
دیگر کسی نیست تا قلب رهبر امت را شاد کند.
عده ای مصلحت دیدند که مقابل توهین به اسلام و شهید سکوت کنند ولی ما مصلحت خویش را در خون رقم زدیم .
راست گفته اند :
که بهشت را به بها میدهند نه به بهانه و ما عمری است که بهانه بهشت را میگیریم .
آری بسیجیان !! میدانم که از آن روزی که تمام شهیدان را بدرقه کردید و برگشتید دلهایتان را در سنگرها جا گذاشتید , میدانم که هنوز هم دلهایتان هوای خاکریزهای جنوب را می کند و می دانم که دیگر کسی از بسیج نمی گوید , ولی بدانید که تا شما هستید ما می توانیم از همت بشنویم و از خاطرات حسین خرازی لذت ببریم و پای صحبت مادر سه شهید محمدزاده بنشینیم , تا شما هستید میدانم که رهبر تنها نیست و تا شما هستید تنها عشق , تنها میداندار این عرصه است .
امروز کسانی از شهیدان سخن می گویند که از دیدن فشنگ نیز واهمه دارند.
کسانی دم از شهادت می زنند که با شنیدن صدای آژیر تا کفشهایشان زرد می شود
ولی در میدان عمل جز سکوت چیزی از آنها نمی بینی .

ما ماندیم تا امروز از آنان بگوییم و فریاد برآوریم « ما از این گردنه آسان نگذشتیم ای قوم »
ما ماندیم که نه یک هفته بلکه سالهای سال از آنان بگوییم . چرا که خون آنان است که می تپد.
و یادمان نرود که اگر امروز در آسایش زندگی می کنیم مدیون آنانیم .
مدیون حماسه هایی که آنان آفریدند.
یادمان نرود که ما هنوز باید جواب بدهیم که « بعد از شهدا چه کردیم

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

حساسترین, چیزها, برای, هرکس, چهره, بدنشه, اینقدر, راحت, بیملاحظه, ایراد, نگیرید, جمله, میگی, یادت, میره, کارد, میخوره, قلبش, بماند, اصلا, مربوط, نیست, بشکنه, ممکنه, تاوان, بدید, لطفا, آدما, مهربون, باشیم, نسبت, زنبور, بسیار, اساس, قوانین, پرواز, داند, دکتر, حالش, چطوره, کاری, دستمون, برمیاومد, براش, کردیم, متاسفانه, شعورو, میزنه, شهید, مدافع, اصغری, شربیانی, موقع, اعزام, گوشه, کرده, رفته, مسئولین, متوجه, فکری, نگرانی, تردید, داری, میتونیم, اعزامت, نکنیم, اجباری, الان, رسیده, میگفت, لبخندی, وگفت, بابا, دارم, میکنم, میشه, حضرت, عباس, رفیق, شهادت, حماسی, رشادت, باعث, نجات, تعدادی, رزمنده, وقتی, دستاش, درست, شهدا, صلوات, دستور, گندم, نخور, خورد, اولین, سیلی, برهنه, نشان, میدهد, کردن, لباس, خداست, تمدن, آگاه, باشید, پوست, نازک, طاقت, دوزخ, ندارد, خودتان, کنید, مصیبت, دنیا, آزموده, ناراحتی, نزدیکان, خاری, زمین, خورده, پایش, مجروح, گشته, یاریگ, بیابان, داده, دیدهاید, تحمل, مشکل, چگونه, میان, طبقه, کنار, گداخته, همنشین, شیطان, دانید, مالک, شعله, غلتند, یکدیگر, کوبند, درهای, جهنم, هرطرف, زبانه, کشند, البلاغه, خطبه, دبیرستان, بودیم, امتحان, هماهنگ, زیست, داشتیم, ساعت, نشستم, فردا, صبحش, بیدار, همینجوری, سرجام, نشسته, بودم, حالت, عرفانی, متفکرانه, مکاشفت, مستغرق, خودم, کردم, گیاهان, دقیقا, کجای, بدنشونه, اینا, نتیجه, نرسیدم, بیرون, بکنم, کالبد, شکافی, ندای, درونی, الاغ, گیاهانم, دارن, گلوله, گفتن, اومدی, اینجا, التماس, بلند, میکنی, میاری, شوخی, میدونی, تکههای, میکردن, فهمیدم, چقدر, چفیه, هاتان, فراموشی, سپردیم, وصیت, نامه, هایتان, نخوانده, دیروز, نشانی, امروز, گمنام, مانده, سراغ, گلهای, لاله, شقایق, شاعرانه, احساسش, بسراید, بگوید, آلاله, آنقدر, نپرسید, مزار, حسین, بصیر, کجاست, محمدرضا, خندید, گفتیم, گردان, همگی, سربند, بسته, بودند, شدند, تعجب, نکرد, گفتند, معبر, عبور, دیگران, میدان, شانه, نلرزید, کدامین, گناه, هفتاد, پاسدار, پاوه, سربریدند, پانزده, پیکر, شهیدی, سالم, آوردند, حقوق, پایمال, کردند, دانیم, شیمیائی, چیست, شیمیایی, دردناک, شاید, تاولهای, بدنشان, ترسیم, روزی, بترکد, شویم, آنها, دیدیم, میشود, نمیدانم, خرمشهر, آزاد, شهیدان, نکردیم, کربلا, نزدیکتر, بگوش, یادتان, دختران, کشور, گفتید, سرخی, خونمان, سیاهی, چادرتان, امانت, دهیم, خوبی, خونتان, رهگذران, نکردند, هنگامی, رفتیم, آسمانی, بمانید, بگوئید, یاران, خمینی, گذشت, رفتید, یادمان, یادمانتان, هفته, برگزار, جایتان, خالی, فرهنگ, خشونت, طلبی, نامند, حکایت, دادند, رفتند, کتاب, تولستوی, جستجو, کنند, کیسه, بدوزند, نفهمیدند, بسیجیان, همپای, امامشان, نوشیدند, رهبر, مصلحت, دیدند, مقابل, توهین, اسلام, سکوت, خویش, زدیم, راست, گفته, بهشت, میدهند, بهانه, عمری, میگیریم, تمام, بدرقه, کردید, برگشتید, دلهایتان, سنگرها, گذاشتید, هنوز, هوای, خاکریزهای, جنوب, بدانید, هستید, توانیم, بشنویم, خاطرات, خرازی, ببریم, صحبت, مادر, محمدزاده, بنشینیم, تنها, میداندار, عرصه, کسانی, گویند, فشنگ, واهمه, دارند, زنند, شنیدن, صدای, آژیر, کفشهایشان, چیزی, بینی, ماندیم, آنان, بگوییم, فریاد, برآوریم, گردنه, آسان, نگذشتیم, بلکه, سالهای, نرود, آسایش, زندگی, مدیون, آنانیم, حماسه, هایی, آفریدند, باید, جواب, بدهیم,