کپشن های مربوط به درمانده

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی درمانده

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

به کویت با دل شاد آمدم با چشمِ تر رفتم
به دل امید درمان داشتم درمانده تر رفتم
 
..
#هوشنگ‌_ابتهاج

به دل امید درمان داشتم،درمانده تر رفتم..

#هوشنگ_ابتهاج


لحظه ای رام نشد این دل درمانده ی من
که تورا دید نلرزد نکُند رسوایم!
#زهرا_مصلح

✿ کپشن خاص ✿

مثل شب مثل گریه بیدارم
مثل اندوه دوستت دارم

رنج باش و بمان برنجانم
زخم باش و بیا بیازارم

اشک باشی به دیده ی منت
درد باشی به جان خریدارم

مانده ام با منی که درمانده
از من بی تو مانده بیزارم

من از این روزهای دور از تو
چقدر زندگی طلبکارم

ای خیالی که دوستم داری
ای محالی که دوستت دارم

#سیده_تکتم_حسینی

محصور در پیلهٔ سرنوشت خویش
چه تقدیرهایی را
شاهد بوده ام !
شاهد پایان هایی دردناک
عبور هایی غمناک
دوستی هایی
چه کوتاه
خاطراتی ولی
چه ، ماندنی
شاهد لحظاتی
چه خوشبخت
اندوه هایی
چه جان سخت.....

سرنوشت تو نیز
قصهٔ غمگینی بود
که در ذهن درماندهٔ من
عمری
خانه کرد !

مردی تفاوت بهشت و جهنم را از فرشته‌ای پرسید.
فرشته به او گفت: بیا تا جهنم را به تو نشان دهم.

سپس هر دو با هم وارد اتاقی شدند. در آنجا گروهی به دور یک ظرف بزرگ غذا نشسته بودند، گرسنه و تشنه، ناامید و درمانده...

هر کدام از آن‌ها قاشقی در دست داشت با دسته‌ای بسیار بلند، بلندتر از دست‌های‌شان، آنقدر بلند که هیچ کدام نمی‌توانستند با آن قاشق‌ها غذا در دهان‌شان بگذارند. شکنجه‌ی وحشتناکی بود.

پس از چند لحظه فرشته گفت: حال بیا تا بهشت را به تو نشان بدهم. سپس هر دو وارد اتاق دیگری شدند. کاملاً شبیه اتاق اول، همان ظرف بزرگ غذا و و عده‌ای به دور آن، و همان قاشق‌های دسته بلند؛ اما آن جا همه شاد و سیر بودند...

مرد گفت: من نمی‌فهمم، آخر چطور ممکن است در این اتاق همه خوشحال باشند و در آن اتاق همه ناراحت و غمگین، در حالی که شرایط هر دو اتاق کاملاً یکسان است؟

فرشته لبخندی زد و گفت: ساده است، این جا مردمی هستند که یاد گرفته اند به یکدیگر غذا بدهند ...


چند روز پیش نوشته ای میخواندم از "هاروکی موراکامی"
داستان زنی بود که اوایل زندگیش آنقدر همسرش را دوست داشت که هر شب مدت زیادی به چهره او در خواب نگاه می کرد و این برایش لذتبخش بود و به او احساس امنیت میداد …
اما یک روز تصمیم گرفت این عادت را ترک کند وقتی فرزندش متولد شد و به خاطر اسم او با مادر همسرش دچار اختلاف شد … آن روز حس کرده بود همسرش حمایت کافی را از او نکرده و این پایان نگاه کردن به چهره همسرش در خواب بود!!!
من برای چند لحظه ، چشمانم را بستم و خودم را به جای مرد داستان گذاشتم …
مادرم را دوست داشتم و همسرم را هم …
به مادرم مدیون بودم برای سالها جوانیش که به پایم ریخته …
و به همسرم برای عشقی که در هر لحظه ی زندگی نثارم می کرد
خودم را بسیار بی پناه دیدم …
اگر از مادرم حمایت می کردم محبت همسرم را از دست می دادم و اگر از همسرم حمایت می کردم محبت مادرم را …
پس ناامیدانه از هر دویشان میخواستم که این اختلاف را تمام کنند …و این
منطقی ترین کار ممکن بود!
این بار خودم را به جای زن داستان گذاشتم
در آغوشم فرزند تازه متولد شده ام بود و رو به رویم مردی که دلم می خواست همیشه کنارم باشد
با خودم فکر کردم کدامشان را بیشتر دوست دارم اسم پسرانه مورد علاقه ام یا عشق همسرم ؟؟؟
من اگر بودم ترجیح میدادم پسرم نام دیگری داشته باشد اما لذت نگاه کردن به چهره همسرم در خواب را تا آخرین لحظه زندگی از دست ندهم …
گاهی بعضی لجبازی ها تمام تصورات خوبمان از آدم ها را به هم میریزد
گاهی یک خواسته ی اشتباه امید و انگیزه را از زندگیمان دور می کند.
کاش ما زن ها باور می کردیم
که مردها هم از سیاره دیگری نیامده اند
آنها هم دارای عاطفه اند و قطعا انتخاب بین دو عشق مادری و همسری برایشان امکان پذیر نیست و چنین خواسته ای غیر عاقلانه است …
ما زن ها معجزه ای داریم به اسم فداکاری و نیرویی به اسم گذشت! …
اگر بخواهیم در بدترین شرایط هم با ذره ای مهربانی می توانیم کاری کنیم که
مرد زندگیمان هرگز
در عشق
درمانده نشود …!


تقدیم به همه آقایون وباارزوی همچین بانوهایی برای ایشون

دبیر ادبیاتی می گفت:
این روزها بد جوری از این نسل جدید درمانده شده ام!! سالها ی پیش وقتی به درس لیلی و مجنون می رسیدم و با حسی شاعرانه داستان این دو دلداده را تعریف میکردم قطره اشکی از چشم دانش آموزی جاری میشد... یا به مرگ سهراب که میرسیدم همیشه اندوه وصف نشدنی را در چهره ی دانش آموزانم میدیدم .

همیشه قبل از عید اگر برای فراش مدرسه از بچه ها عیدی طلب میکردم خیلی ها داوطلب بودند و خودشان پیش قدم.... و امسال وقتی عیدی برای پیرمرد خدمتگزار خواستم تازه بعد از یک سخنرانی جگر سوز و جگر دوز هیچ کس حتی دستی بلند نکرد... وقتی به مرگ سهراب رسیدم یکی از آخر کلاس فریاد زد چه احمقانه چرا رستم خودش را به سهراب معرفی نکرد که این اتفاق نیفتد و نه تنها بچه ها ناراحت نشدند که رستم بیچاره و سهراب به نادانی و حماقت هم نسبت داده شدند..... وقتی شعر لیلی و مجنون را با اشتیاق در کلاس خواندم و از جنون مجنون از فراق لیلی گفتم

یکی پرسید لیلی خیلی قشنگ بود؟
گفتم از دیده ی مجنون بله ولی دختری سیاه چهره بود و زیبایی نداشت.
این بار نه یک نفر که کل کلاس روان شناسانه به این نتیجه رسیدند که قیس بنی عامر از اول دیوانه بوده عقل درست حسابی نداشته که عاشق یک دختر زشت شده،
تازه به خاطر او سر به بیابان هم گذاشته..... خلاصه گیج و مات از کلاس درس بیرون آمدم و ماندم که باید به این نسل جدید چه درسی داد که به تمسخر نگیرند و بدون فکر قضاوت نکنند.... ماندم که این نسل کجا می خواهند صبوری و از خود گذشتگی را بیاموزند....
نسلی که از جان گذشتن در راه عشق برایشان نامفهوم،
کمک به همنوع برایشان بی اهمیت،
مرگ پسر به دست پدر از نوع حماقت است.... امروز به این نتیجه رسیدم که باید پدر مادر های جوان که بچه های کوچک دارند از همین الان جایی در خانه سالمندان برای خودشان رزرو کنند.
این نسل تنها آباد کننده خانه سالمندان خواهند بود...

برای انهدام یک تمدن سه چیز را باید منهدم کرد
اول خانواده
دوم نظام آموزشی
و سوم الگوها
برای اولی منزلت زن را باید شکست.
برای دومی منزلت معلم.
و برای سومی منزلت بزرگان و اسطوره ها.

خواهم ز خدا
خسته و درمانده نباشی ...
محبوب خدا باشی و
شرمنده نباشی ...
ای دوست ، الهی
که در این عالم هستی ...
سر زنده بمانی و
سرافکنده نباشي

مثل خدا باش …
خوبی دیگران راچندین برابر جبران کن !
مثل خدا باش ،
با مظلومان و درمانده گان دوستی کن …
مثل خدا باش ،
عیب و زشتی دیگران را فاش نکن …
مثل خدا باش ،
در رفتار باهمه ی مردم عدالت رارعایت کن …
مثل خدا باش ،
بدون توقع و چشمداشت نیکی کن …
مثل خدا باش ،
بدی دیگران را با خوبی و محبت تلافی کن …
مثل خدا باش ،
با بزرگواری و بی نیازی از مردم زندگی کن …
مثل خدا باش ،
اشتباهات و بدی دیگران را نادیده بگیر و ببخش ...
مثل خدا باش ،
برای اطرافیانت دلسوزی کن ...
مثل خدا باش ،
مهربان تر از همه ...

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

کویت, آمدم, چشمِ, رفتم, امید, درمان, داشتم, درمانده, لحظه, تورا, نلرزد, نکُند, رسوایم, زهرامصلح, کپشن, گریه, بیدارم, اندوه, دوستت, بمان, برنجانم, بیازارم, باشی, دیده, خریدارم, بیزارم, روزهای, چقدر, زندگی, طلبکارم, خیالی, دوستم, داری, محالی, محصور, پیلهٔ, سرنوشت, خویش, تقدیرهایی, شاهد, بوده, پایان, دردناک, عبور, غمناک, دوستی, کوتاه, خاطراتی, ماندنی, لحظاتی, خوشبخت, قصهٔ, غمگینی, درماندهٔ, عمری, خانه, مردی, تفاوت, بهشت, جهنم, فرشتهای, پرسید, نشان, وارد, اتاقی, شدند, آنجا, گروهی, بزرگ, نشسته, بودند, گرسنه, تشنه, ناامید, کدام, آنها, قاشقی, دستهای, بسیار, بلند, بلندتر, دستهایشان, آنقدر, قاشقها, دهانشان, بگذارند, شکنجهی, وحشتناکی, بدهم, دیگری, کاملاً, شبیه, همان, عدهای, قاشقهای, بلند؛, نمیفهمم, چطور, ممکن, خوشحال, باشند, ناراحت, شرایط, یکسان, لبخندی, ساده, مردمی, هستند, گرفته, یکدیگر, بدهند, نوشته, میخواندم, هاروکی, موراکامی, داستان, اوایل, زندگیش, همسرش, زیادی, چهره, خواب, نگاه, برایش, لذتبخش, احساس, امنیت, میداد, تصمیم, عادت, وقتی, فرزندش, متولد, مادر, دچار, اختلاف, کرده, حمایت, کافی, نکرده, کردن, چشمانم, بستم, خودم, گذاشتم, مادرم, همسرم, مدیون, بودم, سالها, جوانیش, پایم, ریخته, عشقی, نثارم, پناه, دیدم, کردم, محبت, دادم, ناامیدانه, دویشان, میخواستم, تمام, کنند, منطقی, ترین, آغوشم, تازه, رویم, همیشه, کنارم, باشد, کدامشان, بیشتر, پسرانه, مورد, علاقه, ترجیح, میدادم, پسرم, داشته, آخرین, ندهم, گاهی, بعضی, لجبازی, تصورات, خوبمان, میریزد, خواسته, اشتباه, انگیزه, زندگیمان, باور, کردیم, مردها, سیاره, نیامده, دارای, عاطفه, قطعا, انتخاب, مادری, همسری, برایشان, امکان, پذیر, نیست, چنین, عاقلانه, معجزه, داریم, فداکاری, نیرویی, گذشت, بخواهیم, بدترین, مهربانی, توانیم, کنیم, هرگز, نشود, تقدیم, آقایون, وباارزوی, همچین, بانوهایی, ایشون, دبیر, ادبیاتی, جوری, جدید, لیلی, مجنون, رسیدم, شاعرانه, دلداده, تعریف, میکردم, قطره, اشکی, دانش, آموزی, جاری, میشد, سهراب, میرسیدم, نشدنی, آموزانم, میدیدم, فراش, مدرسه, عیدی, خیلی, داوطلب, خودشان, امسال, پیرمرد, خدمتگزار, سخنرانی, دستی, کلاس, فریاد, احمقانه, رستم, معرفی, اتفاق, نیفتد, تنها, نشدند, بیچاره, نادانی, حماقت, نسبت, اشتیاق, فراق, گفتم, قشنگ, دختری, سیاه, زیبایی, نداشت, روان, شناسانه, نتیجه, رسیدند, عامر, دیوانه, درست, حسابی, نداشته, عاشق, بیابان, گذاشته, خلاصه, بیرون, ماندم, باید, درسی, تمسخر, نگیرند, بدون, قضاوت, نکنند, خواهند, صبوری, گذشتگی, بیاموزند, نسلی, گذشتن, نامفهوم, همنوع, اهمیت, امروز, کوچک, دارند, همین, الان, جایی, سالمندان, رزرو, آباد, کننده, انهدام, تمدن, منهدم, خانواده, نظام, آموزشی, الگوها, اولی, منزلت, شکست, دومی, معلم, سومی, بزرگان, اسطوره, خواهم, خسته, نباشی, محبوب, شرمنده, الهی, عالم, هستی, زنده, بمانی, سرافکنده, نباشي, خوبی, دیگران, راچندین, برابر, جبران, مظلومان, زشتی, رفتار, باهمه, عدالت, رارعایت, توقع, چشمداشت, نیکی, تلافی, بزرگواری, نیازی, اشتباهات, نادیده, بگیر, ببخش, اطرافیانت, دلسوزی,