به بعضیام باید گفت :
درسته ادعات مثل دلار بالا میره
ولی همچنان شعورت مثل ریال پایینه :))
‌

خوشگل باش ✓اما فیکـــــــــــ نباش✘
خوشتیپ باش✓ اما جلفــــــــــ نباش✘
مغرور باش✓ اما سگـــــــــــ نباش✘

مشتی باش ✓شاخ نباش✘
سلطان دلها باش ✓اما دل نشکون✘
بزار همه عاشقت باشن اما تو عاشق یکی باش♥️
خواسته همه باش ✓اما هر کسیو نخواه✘
پله بساز✓اما از کسی بالا نرو✘
بالا باش ✓اما چشمت به بالا سری باشه ⇧
دورت شلوغ کن ✓اما تو شلوغیا خودتو گم نکن✘
کسی باش که واست دعوا کنن✓
نه کسی که بهش بگن واسم دعوا کن✘
ادعات نشه اما کسی باش که اونا که ادعاشون میشه جلوت خم و راست بشن
طلا باش اما خاکی باش...

دوستان یک جمله ای...
سال تحصیلی داره شروع میشه و من احتمالا خیلی خیلی کم سر میزنم به سایت!
باید برای کنکور بخونم.
فوق الآده دعام کنین!
دوستتون دارم.... دعاتون میکنم.......
یاعلی............/.

سلام ب بچه های ی جمله..
ی مشکلی واسم پیش اومده..لطفا برام دعا کنید.ب دعاتون خیلی نیار دارم:(


آقا مدیر لطفا تائید کن..

صدا تو گوشش زنگ میزد
ساکت باش
خاموش باش...
تو چه میدانی که این گونه با قساوت تمام فریاد میزنی؟
دستهایش را روی گوشش گرفت
ولی بلندتر از همیشه جملات شنیده میشدند
و هرکدام تیری در قلبش بودند...!
"ازت متنفرم هیچ وقت نبودی حالا اومدی و ادعات میشه؟تو کسی نیستی که بخوای تو کارام دخالت کنی من هر کاری که دلم بخواد میکنم"
و تو چه میدانی زمانی که نبود!
پی خوشگذرانی خودش نبود
به ولله نبود!
دنبال نون شب سفره بود که تو...
دختر کوچولو مامان،پرنسس بابا
گرسنه نخوابی...
بود هر چند کم ولی بود!
لایق بیشتر از این حرفها بود...
پاهایش دیگر تحمل وزنش را ندارد
دستش را روی قلبش میگذارد و...
دختر بی رحمش بالاخره حرف هایش را قطع میکند
اگر میتوانست زودتر اینکار را میکرد تا دیگر نشنود...
اخرین قطره اشکش در برابر فریاد های بلند دخترش فرو میریزد....
و گذشته چون فیلمی با سرعت از مغزش عبور میکند...
خانواده ای شاد و خوشحال...
مادری مهربان..
پدری به استواری کوه...
بچه ای که کامل میکند...
خانواده انها را...
کم کم دعواها،
جنگ ها،
گریز ها،
قهر ها
سر باز میکنند...
قافل از اینکه کودکی شاید کوچک،اما میبیند
میشنود و تا حدی میفهمد
میفهمد پدرش داد میزند
و مادرش فریاد...
میفهمد وقتی صدای شکستن شیشه
میاید چه اتفاقی دارد میوفتد
میفهمد وقتی پدرش دیر به خانه میاید
میفهمد مادرش حوصله پدرش را ندارد
میفهمد با هم حرف نمیزنند
میفهمد با تمام بچگی هایش همه چیز را میفهمد!
دعواها شدت میگیرند...
کار به طلاق میکشد!
پایان یک زندگی!
و شناسنامه سیاه ریشه اش را میسوزاند...
روزگاری میگذرد!
با ناله های دخترک برای دیدن پدرش
و پدری که....هه...
میگذرد...
دخترک بی پدر بزرگ میشود...
و مادرش از دخترک قافل میشود!
دخترک کوچکش بزرگ میشود...
مادرش فقط کار میکند برای راحتی دخترک...
برای اینکه چیزی کم نداشته باشد...
باز هم میگذرد!
و امروز شوم میرسد!
دخترک با شدت در را باز میکند...
حال دیگر برای واژه "دخترک"زیادی بزرگ شده است!
این را از لبان رنگینش و چشمان کشیده اش میشد فهمید!
مادرش تحمل نمیکند!
دخترش هر روز خراب تر میشود..
دورتر میشود...
مادرش با ارامش صحبت میکند!
اما دختر...!
داد میزند!پرخاش میکند!و فریاد میزند!
شاید از ته دل نه!اما کلمه تنفر کار خودش را میکند...
مادر تحمل نمیکند...
دستش را به قلبش میبرد و روی زمین میوفتد...
و دختر تازه فهمید با کسی که سالها خالصانه برایش:
پدر بود...
برادر بود....
مادر بود...
خواهر بود...
چه کرده است...
التماس میکند اما قلب مادر دیگر نمیتپد...
نبضش مثل زندگی اش ریشه اش میخشکد...
دیر میشود!و حال....!
وقتی که پارچه ای سفید پایان میدهد
به برادر و خواهر و مادر و پدر بودنش!
وقتی که خاک سرد پتوی جدید مادر میشود
وقتی که تختش تابوت کوچکی میشود
وقتی که...
وقتی که دختر میفهمد چه کرده!
وقتی که دیر میشود
و ان موقع دختر مفهوم چه زود دیر میشود را درک میکند!
گریه هایش تاثیری ندارد...
مادرش نیست...
همه کسش نیست!
دفتر خاطرات کهنه مادر چشمان دختر را از همیشه گریان تر میکند!
حسرت های مادر...
تلاش های مادر...
دوست داشتن ها بی وقفه مادر...
کار کردن های مادر
فقط برای راحتی او بود و بس!
گریه دیگر فایده ای ندارد!یادمان باشد همیشه زود دیر میشود!
(کار خودم بود...چطوره؟؟؟)

(نــوشتــه ای از خــودم پوریا صلاح دونستی تایید کن ندونسی نکن ناراحت نمیشم)
(تــآ آخــَرشــو بــخــونید لطفــا)(بــه کــُمــَکــتــون نیاز دارم)
خداوندا !
ناشکری نمی کنم
از تو گله ای ندارم تو هر چه کُنی صلاحم همونه!
من از ادما گله دارم آدمایی که هر چه قدرت مگیرن قلبشون سخت تر میشه!!
و قوانین رو به نفع خودشون تغییر میدن
و ما باز هم خدایی داریم!!!
ولـی خــُدآ دیـگه از زخم زبونــآ از این دنیا از این روزا خسته شدم!!!
خـُدآ آخـه این روزا چـرآ بــآید اینطوری بگذره؟؟دیــگه صبر منم تموم شده!!
یــآدِتــه گــُذشــتــه هر چقدر هم امتحانم کـَرده باشی صبر کــَردَم حتی تو بدترین شرایط!!
ولی این روزا از اون روزا هــَم بدتره میدونی چـرآ؟؟
چــون این روزا مسیرم برا آیـنده مشخص میشه ولی خــُدآآ تو که هستی میشه یکمی آسون تر بگیری؟؟
میشه راز و نیاز هایی که باهات میکنمو گـوش بدی؟؟میشه حاجتمو بر آورده کنی؟؟
هـَرروز بیش تر از دیروز نا امید میشم!!!به همه چی!!
دیــگــه بــُریــدَم هــَر روز بشرایــطم داره بدتــَر میشه!!هیچ امیدی به زندگی ندارم جز یه چیزی که با خودم میگم شایـد تو آینده درست بشه!!!
وقتی حالم گرفته نمیدونم با کی صحبت کنم میشینم زار زار با خودت حـَرف میزنم!! :((
نمیـدونـَم چی شــُد یهو تنها شدم؟؟ یـهــو هــَمه چی عــَوض شد؟؟یـهــو بزرگ شدم؟؟
هــمه دوستامو دارم از دَســت میدم!!میدونم چرا فهــمـیـدَم من فقط برا روزای بدشون نگه داشته بودن
تـآ راهی برا مشکلشون پیدا کنم!!یــآ کــآرآیه دیگه ای که خودشون نمیتونستن انجام بدن!!من انجامشون بدم!!
هــه :/ راسته که میگن وقتی خر از رو پل بگذره دیگه پشت سرشم نگاه نمیکنه این حکایت منه!!
خــَر همه از رو پــُل گــُذَشـت و دیگه یه نگاهی یه تشکر خشک و خالی هم نکردن :/
امروز دلم گرفته بود میخواستم به یکی از دوستام زنگ بزنم خودمو خالی کنم یکمی که فکر کردم دیدم دیگه به هیچکس اعتماد ندارم!!! :/ بیام حرفامو بهشون بگم :/
خــُدا میدونم گناه کارم میدووونم آدَم بدی هستم ولی منم یکی از بنده های توئم!!!منم مسلمونم!!
خـُدااا تورو خدا کمکم کنن!!! :(
خــُدآ با همه سختیات با همه امتحانات شکـُرت!!!
ولی خــُدآ منم دیگه یه صبری دارم دیگه بــُریــدَم!!!!
بــچــه هــآ ببخشید زیاد حــَرف زَدَم نمیدونسم چطوری خودمو خالی کــُنــَم اینجا حرفامو زدم!!
فــَقــَط حــَرف آخــَرَم بــَچــه هــآ دُعــآک کــُنید!!!کـآر سختی نیست همین الان بگین خـُدآ مشکل این
بنده تو رفع کن!حاجتشو بر آورده کن!! هــَمــیــن!! شــآید شما پاک تر از من باشینو و خدا به صدای شما گوش کنه و دعاتونو بر اورده کنه!!!و حــآجــَت منو برآورده کنه!!!

پله بساز✓اماازکسی بالانرو✘
بالاباش✓اماچشمت به بالاسری باشه ⇧
دورت شلوغ کن✓اماتوشلوغیا خودتو گم نکن✘
کسی باش که واست دعوا کنن✓
نه کسی که بهش بگن واسم دعوا کن✘
ادعات نشه اما کسی باش که اوناکه ادعاشون میشه جلوت خم وراست بشن
طلاباش اماخاکی باش...

دوستان دارم میرم سفر.....
دعاتون میکنم.
دعام کنید و به یادم باشید :)
یاعلی

اگه دوباره
همون ابر و
آسمون باشی
که با زمین تهی دست
مهربون باشی

دعات می کنه
خاک تموم مزرعه ها
که مثل روز ازل .. تا .. ابد جوون باشی

ادای سنگه
نه سنگ
اینکه آب یخ بزنه
چه انجمادیه این؟
بهتره روون باشی

پس از یه عمر تکاپوی آبشار بلند
می خوای
کشاکش کوتاه
ناودون باشی

عجب حکایتیه،
من می گم تو دریایی ...
تو
هی
......دلت بزنه پر
که بادبون باشی ....

مــنــ بهــ عشقـــ علــــــــــــــی اعتبـــآر گرفتــهـ امــ ...
محتــاج دعاتونیــم تـو ایـن شـــب هــا